از دیرباز انسان در این اندیشه بوده است که محدودۀ ملک او مشخص باشد تا از طرفی مورد تعرض دیگران قرار نگیرد و از سوی دیگر با گسترش حریم املاک او مالیات متعلقه برای دولت معین شود. مستنبط از تاریخ آنست که اندیشه نخستین که پیشگیری از تعرض غیر میباشد کمتر مورد توجه قرار داشته و اندیشه دوم که اخذ مالیات بوده برای دولتها از اهمیت بالاتری برخوردار بوده است.
آنگونه که از مطالعات تاریخی برمی آید در زمان غارنشینی انسان محدودۀ ملک او فقط به دیواره غارهایی که در آن میزیسته منحصر میگردیده و با توجه به استفادۀ مشترک انسانهای اولیه از کوه و دشت و طبیعت مرزبندی و محدودیتی خارج از محیط غارها مشهود نیست. نقشهای باقیمانده، بر دیواره غارها حکایت از آن دارد که انسان نخستین بصورت جمعی میزیسته به شکار میرفته و از طبیعت بهره میبرده است. وجود این نقشها مبیّن آنست که انسان با زبان تصویر زندگی نخستین خود را به ثبت رسانده است.