امتیاز
5 / 5.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
16,250

نظر دیگران

نظر شما چیست؟

معرفی کتاب عاشقانه ‏ترین روزهای دنیا

کتاب عاشقانه‌ترین روزهای دنیا به قلم مجتبی مجرد بر اساس اسناد تاریخی داستان زندگی حضرت خدیجه (س) اولین بانوی جهان اسلام را روایت می‌کند. این داستان حاصل چهار سال تلاش نویسنده است.

این کتاب از آن دسته کتاب‌های است که خواندنش الهام بخش و مایه آرامش است و تلاش نویسنده را در شناخت این بانوی بزرگوار می‌توان در استفاده از منابع تاریخی فراوان دریافت.

کتاب عاشقانه‌ترین روزهای دنیا به کسانی که علاقمند به داستان‌های دینی مبتنی بر مطالب مستند و منابع معتبر هستند، جهت شناخت این بانوی بزرگوار معرفی می‌شود.

منابع استفاده شده از منابع تاریخی کهن مثل السیره النبویه و طبقات الکبری، تاریخ یعقوبی و … است که مهارت نویسنده را در استفاده از منابع تاریخی و ارائه تحلیلی دقیق از اسناد را نشان می‌دهد. در پایان کتاب عاشقانه‌ترین روزهای دنیا منابع تحلیلی روایت‌ها و سایر منابع استفاده شده صورت دقیق مشخص شده است.

گزیده کتاب عاشقانه ترین روزهای دنیا

عده اندکی دچار تردید شده بودند، با خود می‌گفتند: « اگر خدای محمد، چنان که او می‌گوید، قادر و تواناست، پس چرا حال ما را می‌بیند و کاری نمی‌کند؟ اصلا چرا ما باید این همه بدبختی و بیچارگی را تحمل کنیم؟ اگر قرار باشد هم بت‌ها ما را فقیر نگه دارند و هم خدای محمد، پس فرق آن‌ها چیست؟ » زنان نیز از این تردیدها برکنار نبودند.

روزی یکی دو تن از آنان به خانه حقیر و ساده خدیجه آمدند سفره دلشان را باز کردند. خدیجه، که گذشت روزگار و مصائب زمانه سیاهی گیسوانش را همچون سپیدی دلش کرده بود، تبسمی کرد و نفس عمیق کشید. بعد به آرامی بر خاست و به سوی پنجره  رفت:
ـ    شما تهیدست بودید و اکنون نیز تهیدستید. اما من چه بگویم که توانگر بودم و اکنون هیچ در بساط ندارم؟
ـ    خُب بانو، چرا شما لب به سخن نمی‌گشایید و به محمد از رنج‌ها و دردهایتان نمی‌گویید؟ به خدای محمد سوگند، ما بیش از خودمان بر شما دل می‌سوزانیم که اکنون پس از شصت سال باید تبعیدی شعب ابوطالب باشید...
خدیجه دوباره تبسمی کرد و پرسید: «تا کنون عاشق بوده‌اید؟»
یکی از آن دو، که از دیگری پُرسروزبان تر بود، گفت: «راستش را بخواهی بانو جان، من آن زمان که دخترکی سیزده چهارده ساله بودم عاشق پسر جوانی شدم، اما افسوس که...»
ـ    هنوز به او می‌اندیشی؟
ـ    مگر می‌شود به او نیندیشم بانو! تا روزی که بمیرم خیال او از سرم نخواهد رفت.
خدیجه به آرامی به سوی آنان آمد و در کنارشان نشست:
ـ    معشوقه‌ات با دیگر جوانان مکه چه فرقی داشت؟
زن خنده‌ای کرد و با صدای بلند گفت: «بانو مزاح می‌کنند؟ میان ماهِ من با تمام مکّیان تفاوت از زمین تا آسمان بود. مگر می‌شد از دیدنش سیر شوی؟ هی!... یادش که می‌افتم هنوز هم در دلم چیزی شعله می‌کشد.»

صفحات کتاب :
133
کنگره :
PIR8361‭‬ ‭/ج4‏‫‬‮‭ع2 1397
دیویی :
8‮فا‬3/62‬
کتابشناسی ملی :
5363230
شابک :
978-600-03-2801-6‬‬
سال نشر :
1397

کتاب های مشابه عاشقانه ترین روزهای دنیا