کتاب فرشته ای در تندباد جلد دوم اثر لیلا پارسامهر و منتشر شده توسط انتشارات حامیان است. پارسامهر در این جلد از کتاب فرشته ای در تندباد ماجراهای بعد از ازدواج یک دختر نوجوان شانزده ساله را بیان میکند.زندگی کنار مردی که تنها دلیل ابراز عشق، علاقه و ازدواجش آوردن پرستاری برای خواهر مریضش و پدر و مادر پیرش بوده است.
نگهداری از فرزندان و بر دوش کشیدن بار زندگی و مریضداری به تنهایی، بیتوجهی و قدرنشناسی همسر بالاخره تاب و توان از دختر قصه میرباید و کم کم دخترک ظریف قصهی ما که حالا مادر سه فرزند است تصمیم میگیرد به تنهایی زندگی کند و مسیر پیشرفت را برای خود و فرزندانش با ارداه و پشتکار خودش هموار کند.
دو ماه از ازدواجمان میگذشت یک روز صبح دچار سرگیجه و حالت تهوع و ضعف شدم. خانهی محسن دیوار به دیوار خانه ما بود. مهری؛ همسر برادرم؛ آن روز از بالکن طبقهی دوم خانهشان مرا توی حیاط دید. خودش را به من رساند و چندتا سوال ازم پرسید. لبخندی زد و بدون اینکه جوابم را بدهد، گفت: بریم دکتر. مرا برد مطب دکتر زنان و تشخیص خانم دکتر این بود که باردارم، اما برای اطمینان بیشتر، آزمایش نوشت. موقع تحویل جواب، خانمی که مسئول جوابدهی بود، تبریک گفت.
_ جواب آزمایشتون مثبته، مامان کوچولو!
_ مثبت؟ یعنی چی؟
_ یعنی باردارید. بهتون تبریک میگم.
حس عجیب و غریبی داشتم؛ بین بودن و نبودن. با خودم فکر کردم: «از الان من دو نفر هستم. بارداری یعنی اینکه یک موجودی در درون من هست. آخه من باید چیکار کنم؟»