کتاب برادر؛ داستانهایی از زندگی محمد (ص) و علی (ع) ضمن روایت داستانهایی دینی و اعتقادی و آشنا کردن بیشتر شما با آخرین فرستاده خدا حضرت محمد (ص) و امام اول شیعیان امیر المومنین (ع)، به شخصیتهای حقیقی و خاندانهای مشهور آن دوران نیز میپردازد و شما را با آنها نیز آشنا میکند.
در روزگا گذشته برادری داشتم در راه خدا، که به چشم من بزرگ بود زیرا که دنیا پیش چشمش کوچک و حقیر بود. از فرمانروایی شکم آزاد بود. پس چیزی را که نمی یافت در آرزوی آن نبود، و چون می یافت زیاد به کار نمی برد. بیشترِ روزهایش در خاموشی می گذشت، اما چون به سخن در می آمد برای گویندگان جای حرفی باقی نمی گذاشت و تشنگی پرسش کنندگان را فرو می نشاند. فروتن و افتاده بود، اما زمانِ کار و کوشش همچون شیر بیشه و مار بیابان بود. تا پیش قاضی حاضر نمی شد، دلیل و حجتی نمی آورد. و کسی را که عذری داشت، سرزنش نمی کرد تا عذر او را می شنید. از هیچ دردی شکایت نمی کرد و تنها هنگام شفا از آن سخن می گفت. به گفته خود عمل می کرد و درباره کاری که نمی توانست انجام دهد، قولی نمی داد. اگر در سخن بر او پیروز می شدند، در خاموشی نمی توانستند بر او پیروز شوند. همیشه به شنیدن حریص تر بود تا گفتن. و آنجا که با دو موضوع رو به رو می شد، می دید که کدام به هوی و هوس نزدیک تر است، پس با آن مخالفت می کرد. بر شما باد به این خلق و خوها. آن ها را فراگیرید و در فراگرفتنشان از همدیگر پیشی گیرید. پس اگر نتوانستید به همه آن ها برسید، رسیدن به اندک آن، بهتر از ترک کردن همه است.