کتاب عروس آسمانی به قلم زیبای سیده رقیه آذرنگ و با تصویرگری فوق العاده جذاب لیلا اربابی به رشته ی تحریر درآمده و توسط نشر کتابک نیز منتشر شده است. این کتاب در بیست و یک داستان کوتاه، به زندگی کوتاه اما پربار بانوی شهیده عصمت پورانوری می پردازد.
کتاب عروس آسمانی در بیست و یک داستان کوتاه، به زندگی کوتاه اما پربار بانوی شهیدی پرداخته است که ایمان، شهامت و اخلاصش او را در آسمان قهرمانان و نام آوران سرزمینمان، به ستاره ای درخشان تبدیل کرد. داستان های زیبا و پندآموزی که به روایت زندگی بانوی والا مقام دزفولی، شهید عصمت پورانوری می پردازد.
Pdf کتاب عروس آسمانی و یا به عبارتی نسخه الکترونیک آن را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کرده و سپس در کتابخوان فراکتاب به مطالعه آن بنشینید.
شهیدان، همان انسان های آزاده ای هستند که در میان مردم و در کنارشان زندگی می کنند و به وقت دفاع از ارزش های ملی و انسانی از جانشان یعنی عزیزترین چیزی که دارند می گذرند.
شهیده عصمت پوراَنوری نیز یکی از زنان از جان گذشته ی خاک پاک ایران است که در مکتب قرآن و شهادت، درس آزادگی و ایمان را آموخت و زندگی اش را با زیبایی های این مکتب آراست. زنی شجاع و با ایمان که با سبک زندگیِ دینی و الهی اش در نگاه همه ی کسانی که او را می شناختند، تبدیل به نمادی از قدرت و شجاعت مردمان ایران زمین شد.
نوعروسی که از تمام آنچه که ظاهر دنیایی انسان ها را می سازد، جدا بود و حقیقت زندگی و بندگی را در رضایت خداوند یافته بود و با وجود آن که زندگی را با تمام وجود دوست داشت، اما هر لحظه برای شهادت آماده و مهیا بود.
او همواره برای خدا می اندیشید و برای رضای خدا عمل می کرد. نمونه ای زیبا از یک انسان وارسته و باایمان که خدمت به خلق را افتخاری برای خود می دانست.
عناوین داستان های کتاب عروس آسمانی که شخصیت این بانوی فرهیخته را به تصویر می کشد، از قرار زیر است:
برای شروع، مکتب قرآن، به خاطر حجاب، اصرار بر عقیده، اسم جدید، حرف مادر، روز عجیب، تولد انقلاب، تلویزیون، نهضت سواد آموزی، کتابخانه ی کلاس، صدای پایِ جنگ، پیکرهای پاک، باند زخم، رازدارِ برادر، خواستگاری، عقد کنان، جهیزیه، چادر عروسی، عروسی، هدیه ی عروسی و عروس آسمانی
چهاردهمین روزِ مهرماه سال 1360، مراسم عقدکنان عصمت و محمد بود. خانواده ها با هم قرار گذاشته بودند مراسم در خانه ی عروس برگزار شود. خواهرهای عصمت از روز قبل خانه را آب و جارو کرده بودند. پدر و مادر هم چند نفر از آشنایان و فامیل را دعوت کردند و میوه و شیرینی گرفتند. علیرضا هم از جبهه برگشته بود. تا آخر شب تمام کارها انجام شده بود. مادر لباس های همه را اُتو کشید و به چوب لباسی آویزان کرد. می خواست برای مراسم عقدکنان عصمت سنگ تمام بگذارد، اما اوضاع شهر به هم ریخته بود و هواپیماهای دشمن در آسمان شهر چرخ می زدند و دیوار صوتی شهر را می شکستند. عصمت قبلا گفته بود: «مهریه ی زیاد خوشبختی نمی اره. مراسم ازدواجم باید در نهایت سادگی برگزار بشه.» برای همین مهریه اش را به تبعیت از حضرت زهرا(س) یک جلد کلام الله مجید در نظر گرفته بود.
صبح، خانواده ی محمد و چند نفر از بستگانشان از راه رسیدند. مردها در هال نشستند و زن ها هم در یکی از اتاق ها. محمد و همرزمانش کنار عاقد نشستند و کمی بعد صدای عاقد بعد از خواندن خطبه ی عقد بلند شد: «عروس خانم بنده وکیلم شما را به عقد دائم آقای محمد عیدی مراد در بیاورم؟!»
عصمت به خاطر این که هر لحظه ممکن بود حملات هوایی شروع شود و نگران مهمان ها بود بدون معطلی در جمع زن ها گفت: «بله.»
زن ها هلهله کردند و مردها هم صلوات فرستادند.
بعـد از پذیرایـی و رفتن مهمان هـا، مادر عصمت اسـپند آورد و دور سـر عروس و دامـاد چرخاند. همه خوشـحال بودند. عصمت با مانتو و شـلوار و چادر سـفید و محمـد هـم بـا یـک لبـاس سـاده و شـلوار سـبز جبهـه کنـار هم نشسـتند. عـروس و دامـاد در نهایت سـادگی بـا هم عقـد کردند.
نسخه چاپی کتاب عروس آسمانی را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید . پی از دریافت از خواندن آن لذت ببرید.
مشخصات کتاب عروس آسمانی در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | کتابک |
نویسنده: | سیده رقیه آذرنگ |
تعداد صفحه: | 48 |
موضوع: | داستان کوتاه، کودک و نوجوان |
قالب: | چاپی و الکترونیک |
نظر دیگران //= $contentName ?>
خوب است. جای پردازش و صحنهسازی بیشتری داشت....