کتاب بدون مرز pdf

کتاب بدون مرز نوشته کن ویلبر

گزیده ای از کتاب بدون مرز:

مطمئناً عجیب است که در بدو تولد این خط مرزی بین ذهن و بدن وجود ندارد، اما در طی سال ها که فرد شروع به رشد می کند یک مرز ترسیم و تقویت می کند به عنوان «خود/غیر خود »، به نظرمی رسد او آمیخته شده از هیجان است که باید مستقیماً محدوده خود را شامل شود، یا قرار است به عنوان قلمرو خارجی تلقی شود؟ خط را کجا ترسیم کند؟ از یکسو، بدن منبع لذت زیادی در طول زندگی ست، از وجد عشق شهوانی گرفته تا زیرکانه پیدا کردن غذاهای خوب و لذت بردن غروب خورشید توسط حواس بدن ساخته می شود، اما از سوی دیگر درد فلج کننده، بیماری ناتوان کننده و شکنجه های سرطانی را در خود جا می دهد.

برای یک بچه بدن تنها منبع لذت است با این حال این اولین منبع درد و تعارض با والدین است و بالاتر از آن بنظر می رسد بدن در حال تولید ضایعات آن است. به دلایلی که کاملاً برای کودک مبهم است، منبع مداوم هشدار و اضطراب والدین هستند، شب ادراری، حرکات روده، آبریزش بینی، چه هیاهوی باورنکردنی! و همه با این بدن گره خورده است، برای او سخت است ترسیم خط به کجا می رود.