کتاب داستانهایی برای فروش بیمه اثر حمید امامی و محسن صادقینیه میتواند راهگشای بسیار خوبی برای ارتباط موثر با مشتری باشد. این کتاب در انتشارات نسل نواندیش منتشر شده است.
دنیای امروز دنیای ارتباطات است و هرچقدر ارتباط ما با مخاطب قویتر و قدرتمندتر باشد، دستاورد بهتر و بیشتری خواهیم داشت. از دوران گذشته، مادربزرگها افرادی دوستداشتنی، بهیادماندنی، پشتیبان و تکیهگاه بودهاند. همه ما مادربزرگها را با دو چیز به یاد میآوریم: خوراکیها و قصههایشان.
قصههای مادربزرگها باعث میشود که قدرت تخیل ذهنمان بالا رود و با استفاده از حس شنوایی، بتوانیم داستانی را که آنها برای ما تعریف میکنند، را در ذهنمان تصور و تجسم کنیم. این کار به قوه خلاقیت ما کمک میکند. بنابراین برخی از این قصهها و داستانها را در قالب کتاب داستانهایی برای فروش بیمه آورده شده است تا کمکی باشد به درک بهتر از مطالبی که قرار است به مخاطب ارائه شود.
کتاب داستانهایی برای فروش بیمه میتواند راهگشای بسیار خوبی برای ارتباط موثر با مشتری باشد.همچنین این کتاب برای کسانی که میخواهند سخنران، مدرس، نویسنده یا فروشنده حرفهای شوند، در مذاکرات، نویسندگی و سناریونویسی میتواند بسیار موثر باشد.
استادی در شروع کلاس درس، لیوان پرآبی به دست گرفت. آن را بالا گرفت تا همه ببینند. سپس از شاگردانش پرسید: «به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟»
شاگردان جواب دادند: «پنجاه گرم. صد گرم.»
استاد گفت: «من هم بدون وزن کردن، نمیدانم دقیقاً وزنش چقدر است، اما سؤال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همینطور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟»
شاگردان گفتند: «هیچ اتفاقی نمیافتد.»
استاد پرسید: «خب، اگر یک ساعت همینطور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟»
یکی از شاگردان گفت: «دستتان کمکم درد میگیرد.»
«حق با توست. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟»
شاگرد دیگری گفت: «دستتان بیحس میشود. عضلات به شدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج میشوند و مطمئناً کارتان به بیمارستان خواهد کشید». همۀ شاگردان خندیدند.
استاد گفت: «خیلی خوب است، ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییر کرده است؟»
شاگردان همه پاسخ منفی دادند.
«پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات میشود؟ من چه باید بکنم؟»
شاگردان گیج شدند. یکی از آنها گفت: «لیوان را زمین بگذارید.»
استاد گفت: «دقیقاً، مشکلات زندگی هم مانند همین است. اگر آنها را چند دقیقه در ذهنتان نگه دارید، اشکالی ندارد. اگر مدت طولانیتری به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد. اگر بیشتر از آن نگهشان دارید، فلجتان میکنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود. فکر کردن به مشکلات زندگی مهم است، اما مهمتر آن است که در پایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید. به این ترتیب تحت فشار قرار نمیگیرید، هر روز صبح سرحال و قوی بیدار میشوید و میتوانید از عهدۀ هر مسئله و چالشی برآیید.»
این داستان برای افرادی مفید است که ادعا میکنند ما مشکلات را خودمان حل میکنیم. آنها میخواهند یک تنه و در کل عمر، خودشان مسائل زندگی را حل کنند. مشکلات اگر از قبل پیشبینی نشوند یا به صورت مداوم ما و خانواده یا همکاران ما را تحت تأثیر قرار دهند، دیر یا زود همۀ ما را از پای درخواهند آورد. بیمه کمک میکند ما در سیاهچالۀ مشکلات نیفتیم.