کتاب مصاحبه بله گرفتن اثر علی اکبر باطانی توسط انتشارات نسل نواندیش منتشر شده است. هدف اصلی این کتاب این است که ترس های بزرگ زندگی و کسب وکارمان را بشناسیم و درک کنیم که چه چیزی مهم است و چه چیزی مهم نیست. حقیقت این است که نادانسته هایی که از کلمه«نه» زاده می شدند، مهم تر از دانسته های ما هستند.
کتاب مصاحبه بله گرفتن، شیوه اندیشیدن به کلمه «نه» را به چالش میکشد و «نه» گمراهکننده را به «نه» هدایتکننده تبدیل میکند.
در کتاب مصاحبه بله گرفتن، کورراهه و بیراههها را میشناسی تا با شناخت آنها، راه اصلی و مسیر هدایت را پیدا کنی. هدایت یافتن به راه درست (بله) مرهون شناخت راه نادرست (نه) است و این شناخت گمراهی («نه» آگاهیبخش)، تو را به مسیر اصلی هدایت میکند.
بهخاطر اینکه دیر خوابیده بودم، صبح بهسختی از خواب بیدار شدم اما واقعیت این بود که بعد از بیدار شدن وقتی به این فکر میکردم که قرار است امروز به کارخانهها مراجعه کنم، دوست نداشتم رختخوابم را ترک کنم. مادرم صدای تلویزیون را بهقدری بلند میکرد تا زمانی هم که در آشپزخانه هست، خبری را از دست ندهد. او که قبلاً برای دیدن سریال مورد علاقهاش با پدرم که اخبار را دنبال میکرد، سر جنگ داشت، حالا صبح و شب را فقط به تماشای اخبار میگذراند تا اولین نفری باشد که خبر آگهی استخدام را به من میدهد.
پدرم علاقهای به مطالعه نداشت، با این اوصاف هر روز روزنامه به دست به منزل میآمد و صفحات آگهی استخدام را با دقت مطالعه میکرد. او در خبرگزاریهای رسمی الکترونیکی هم بهدنبال آگهی استخدام بود. علت را به من نمیگفتند ولی خیلی وقت بود که من میدانستم علت چیست. با صدای مادرم که میگفت: «آریاجان بیداری؟» به خودم آمدم و گفتم: «بله.» او گفت: «بیا، صبحانهات آماده است.» به آشپزخانه رفتم، پدرم رفته بود.
او مدتزمان زیادی بود که صبحها به بهانة پیادهروی زودتر میرفـت؛ زیرا میدانست که از بیکاری، ناراحت و خجالتزده هستم. برای من که همیشه سعی کردهام در زندگی مسیر درست را انتخاب کنم و کارهایی را انجام بدهم که خانوادهام خوشحال باشند، این وضعیت بسیار سخت بود.