کتاب ایچی گو ایچییه، اثری از هکتور گارسیا و فرانسیس میرالس میباشد که به ما یاد میدهد چگونه از تمامی لحظات و ثانیههای زندگیمان بهره ببریم و شادی را بیابیم، این کتاب با ترجمه مریم نفیسیراد منتشر شده است.
ایچی گو ایچییه را میتوان به عنوان «یک بار، یک ملاقات» و همچنین به عنوان (در این لحظه، یک فرصت) ترجمه کرد. به عبارتی آنچه میگوید این است که هر ملاقات و هر چیزی که تجربه میکنید، گنجینهای منحصربهفرد است که دیگر هرگز به همان شکل تکرار نخواهد شد. کتاب ایچی گو ایچییه به شما کمک میکند پای خود را روی پدال گاز بردارید و به یاد داشته باشید هر روزی که در دنیا سپری میکنید، هر لحظهای که با فرزندانتان و عزیزانتان میگذرانید، بینهایت ارزشمند است و سزاوار توجه کامل شماست.
مهمترین و اصلیترین نکته زندگی همین است که شما نمیدانید زندگی چه زمانی به پایان میرسد. هر روز ممکن است آخرین روز زندگی شما باشد، هیچکس نمیتواند مطمئن باشد که وقتی میخوابد صبح روز بعد دوباره چشمان خود را باز خواهد کرد.
در پایان کتاب ایچی گو ایچییه، شما شکارچی لحظات خاص خواهید شد و میآموزید چگونه میتوانید از این لحظات نهایت بهره و لذت را ببرید؛ زیرا زندگی پر از تجربههای منحصربهفرد و بیمانندی است که فقط یک بار تجربهشان میکنید.
جشن شکوفه های گیلاس رسماً با کایکا شروع میشود، اصطلاحی که به اولین شکوفهها اشاره دارد. گل پس از یک هفته به طور کامل باز میشود و به مرحله ای میرسد که به عنوان مانکای شناخته میشود که به معنای «لحظۀ دقیق باز شدن کامل ساکورا» است.
یک هفته بعد گلبرگهای شکوفههای گیلاس شروع به ریزش میکنند. این اتفاق ممکن است به خاطر باد یا باران زودتر رخ دهد، مانند بازدیدی که ما از شهر قدیمی کیوتو داشتیم. ژاپنیها از این لحظۀ ریزش نیز لذت میبرند. آنها حتی یک واژه دارند، هانافوبوکی ، برای توصیف گلبرگهای ساکورا که بر زمین افتادهاند، لحظهای عالی که زیبایی و شاعرانگیِ امر ناپایداری را بیان میکند.