کتاب جیبی شاد و پر از پول اثری از دیوید کامرون جیکاندی میباشد که با ترجمه فاطمه باغستانی منتشر شده است و به شما نشان میدهد که همه چیز در درون خودتان است، ثروت واقعی از درون شما سرچشمه میگیرد و اگر ایمان داشته باشید، کائنات در مسیر رسیدن به اهدافتان خودش را با درون شما هماهنگ میکند.
ثروت فقط درباره پول نیست، ثروت سطلی پر از سکه نیست، ثروت حقیقی پوشیدن لباسهایی از طراحان بزرگ نیست، ثروت خریدن یک مرسدسبنز نو یا زندگی در عمارتی مجلل هم نیست. دیوید جیکاندی باور دارد که ثروت حقیقی کشف ارزش درون خویشتن و درون دیگران است. ثروت حقیقی نوعی زیست آگاهانه است، طوری که همراه با سپاسگزاری، باور به فراوانی و شادی باشد.
براساس یافتههای اخیر پیرامون فیزیک نظری و مطالعه دقیق متون کلاسیک انگیزشی قرن کنونی، جیکاندی مدل جدیدی برای خلق ثروت شخصی ارائه میدهد. مدلی که به خوانندگان میآموزد چطور با عواملی مانند پسانداز، بخشش، مشارکت در امور خیریه و داشتن رابطی شاد، فراوانی و ثروت را به زندگی خود دعوت کنند.
نویسنده جیبی شاد و پر از پول میگوید، یاد بگیرید برای خلق آگاهی ثروت از مانترای درونی استفاده کنید، افکار و نیتهای آگاهانه را تمرین کنید، تصمیم بگیرید، سپس اهدافی را تعیین و تبیین کنید که به آنها باور دارید. سپاسگزاری، بخشش و ایمان را تمرین کنید تا در زندگی خود شاهد فراوانی و شادمانی باشید.
نخستین گام برای داشتن ثروت این است که بدانیم پول چیست. افراد اندکی وجود دارند که چیستی واقعی و دقیق ثروت را بدانند. ثروت چیست؟ چه چیزهایی موجب آن میشود؟ علت آن چیست؟ اجازه دهید با پول شروع کنیم، زیرا نماد جهانی ثروت است و پس از آن جلوتر میرویم. پول واقعی نیست.
پول فقط ابزاری قانونی برای مبادله است. ما از پول تنها برای تبادل بها استفاده میکنیم. پول نمایانگر ارزش و بها است. پول «بدنه» بها و نماینده فیزیکی بها و ارزشی است که در درون ما کم و زیاد می شود. این کم وزیاد شدن در «چیزهای» بیرون از ما رخ نمیدهد و فقط در درون ما است، زیرا بدون ما، چیزهای بیرونی مانند یک خودرو چه ارزشی دارد؟ هیچ ارزشی ندارد.
دست کم برای ما ارزشی ندارد. به عبارت دیگر، این ما هستیم که در نقش مشاهدهگر برای چیزها ارزش و بها تعیین میکنیم، اما این بها در واقع ارزشی است که ما آن را درونی کردهایم. ما به چیزهای مادی بها میدهیم. این چیزهای مادی به خودی خود هیچ بهای «مالی» یا «پولیای» ندارند و این ما هستیم که برای آنها ارزش پولی قائل میشویم؛ بنابراین پول یک نماینده بیرونی و فیزیکی از بخشی خاص از ارزش درونی من و شما است و به همین دلیل است که یک خانه یا مجموعهای از سهام که امروز یک میلیون دلار ارزش دارد، فردا وقتی ترس به دل مردم میافتد، به نیم میلیون دلار افت پیدا میکند. این ترس بخشی از بهای درونی این افراد را از بین میبرد و این از بین رفتن، روی پول کاغذی که همان بدنه بها است، بازتاب مییابد.