کتاب تاب طناب دار، رمانی عاشقانه و جذاب براساس اتفاقات واقعی در سال 1388، نوشته ی مهدی پناهیان می باشد که توسط انتشارات عهد مانا به چاپ رسیده و روانه ی بازار کتاب شده است.
داستان کتاب تاب طناب دار مملو از گره و اتفاق های گیرایی است که مخاطب را گاه در فضایی سیاسی و گاه در فضایی احساسی به دور از سیاست و درگیر با احساساتی نهفته در قلب شخصیت ها روبرو می کند.
البته نویسنده در جایی تصریح کرده است که این رمان، سیاسی نیست، فقط کتابی است درباره وقایع سال 88؛ کار سیاسی ملزوماتی دارد که «تاب طناب دار» به آن جا دست درازی نکرده و سعی کرده است داستان را در بستری که در آن یک اتفاق سیاسی در جریان است، روایت کند.
کتاب تاب طناب دار دارای سه شخصیت اصلی است، شخصیت هایی که در فکر و عقیده با هم در تضاد هستند و در جناح بندی سیاسی که هرکدام از آن ها داستان مخصوص به خود را دارند؛ داستان هایی از حرف ها و درددل های بخشی از جامعه. در ابتدای داستان هیچ گونه ارتباطی بین اسن شخصیت ها یافت نمیشود، اما با جلو رفتن داستان، رفته رفته ارتباط ها مشخص می شود و صحنه ای یک پارچه و منسجم از این سه شخصیت به تصویر در می آید.
این کتاب دارا یازده داستان با عناوین زیر می باشد:
یک: دیو سفید، دو: پرونده ی زرد، سه: لیاقت، چهار: پازل، پنج: زندگی در شرایط سخت، شش: انتخاب سخت، هفت: سرِ قرار، هشت: دل شوره، نُه: عبور، ده: تقاطع و یازده: آخرین تیر
یک: دیو سفید
دو: پروندۀ زرد
سه: لیاقت
چهار: پازل
پنج: زندگی در شرایط سخت
شش: انتخاب سخت
هفت: سرِ قرار
هشت: دلشوره
نُه: عبور
ده: تقاطع
یازده: آخرین تیر
نسخه چاپی کتاب تاب طناب دار را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید.
خورشید نزدیک به مرکز آسمان است و گرما را مثل دوش آب داغ، وسط سرم خالی می کند. رنگ تیرۀ پیراهنم گرما را بیشتر کرده. بدنم مثل تنور گرم شده. پلک هایم از شدت باد به هم نزدیک شده اند و نزدیک است چشمانم بسته شوند. باد به صورتم ضربه می زند و هوا آن قدر گرم است که توقعی برای خنک کردن ازش ندارم.
تنها سوار بر موتور، توی محل چرخ می زنم و بدون هدف، توی خیابان ها و کوچه ها بنزین می سوزانم. نگاهی به صفحۀ گوشی می اندازم. اسمم روی باکس پیام های خوانده نشده ظاهر می شود: «متین،...» حال خواندنشان را ندارم. ساعت روی یازده قفل کرده و قرار نیست زمان را برای منِ فلک زده کمی جلوتر ببرد. مثل کسی شده ام که یک ساعت قبل از مرگ، تصویر آخر زندگی اش را نشانش بدهند و کسی در گوشش بگوید: «تو خواهی مرد.»
حرارتی که سرم را داغ کرده و پوست سرم را می سوزاند شاید بی ارتباط با آتشی نباشد که یکی دو ساعت است به جانم افتاده. کمتر پیش می آید لااقل سوار بر موتور ان قدر حرارتم برود بالا، حتی وسط تابستان. دنبال کسی یا چیزی می گردم که کمی خنکم کند. از کنار فضای سبزی که رد می شوم، زیر درخت چنار، موتورم را نگه می دارم و پیاده می شوم. بی آنکه صندلم را دربیاورم و پاچه های شلوارم را بالا بزنم، پایم را توی جوی آب زلالی که پای درخت ها می رود، می گذارم.
...
میگویم: ببین مصطفی. ربیعی رو یادته؟ یادته چه جوری جریان اپوزیسیون توی دانشگاه راه انداخت و سرایتش داد به دانشگاههای دیگه؟ نشریههاشو چی؟ یادته یا نه؟ ندیدی چه جوری از منافقهای اعدامی حمایت میکردن؟ حالا میخوای چشمم رو روی همهی این ماجراها که ریشه توی این تشکیلات داره ببندم و انگار نه انگار؟!
Pdf کتاب تاب طناب دار یا به عبارتی نسخه الکترونیک آن را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کرده و سپس آن را در کتابخوان فراکتاب مطالعه کنید.
مشخصات کتاب تاب طناب دار در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | عهد مانا |
نویسنده: | مهدی پناهیان |
تعداد صفحه: | 400 |
موضوع: | داستان ایرانی، رمان ایرانی، رمان عاشقانه |
قالب: | چاپی و الکترونیک |