کتاب جمهوری اسلامی ایران و امنیت منطقهای نوشته غلامعلی سلیمانی و منتشر شده توسط سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی می باشد.
در کنار اهمیت روزافزون مناطق و رشد گرایشهای منطقهگرا در سیاست جهان، نوع نظمها و ترتیبات منطقهای موضوع مهم و قابل توجهی به شمار میرود. منظور از نظمها یا سامانههای منطقهای، نحوه ترتیبات و ساماندهی امنیتی است که الگوهای رفتاری بین مجموعه کشورها واقع در یک منطقه را نشان میدهد. و در ﻗﺎﻟﺐﻫﺎی ﮐﻼنی ﻫﻤﭽﻮن ﻫﻤﮑﺎری، رﻗﺎﺑﺖ و ﻣﻨﺎزﻋﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺤﻠﯿﻞ اﺳﺖ.
ﻧﻮع ﻧﻈﻢﻫﺎ و ﺳﺎﻣﺎنﻫﺎی ﻣﻨﻄﻘﻪای ﻣﺘﺄﺛﺮ از وﯾﮋگیﻫﺎی ﻓﺮﻫنگی، ﺳﯿﺎسی، اﻗﺘﺼﺎدی، ﻧﺤﻮه ﺗﻮزﯾﻊ ﻗﺪرت، ﻧﮕﺮش و ﭘﻨﺪار ﮐﺸﻮرﻫﺎی واﻗـﻊ در ﯾﮏ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﻪ ﻣﻘﻮﻟﻪ اﻣﻨﯿﺖ، ﻧﻘﺶ ﻗﺪرتﻫﺎی ﻓﺮاﻣﻨﻄﻘﻪای و ﻋﻮاﻣﻠﻲ از اﯾﻦ ﻗﺒﯿﻞ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ؛ بنابراین موضع کشورهای واقع در یک منطقه بسیار اساسی و تعیین کننده است. طبیعی است هر چقدر پندار از امنیت در میان کشورهای واقع در یک منطقه به همدیگر نزدیک باشد، انتظار تحقق نظمهای منطقهای همکاری جویانه بیشتر است.
جمهوری اسلامی ایران در یکی از حساسترین مناطق جهان به لحاظ ژئوپولتیکی، ژنواکونومیکی و ژنواستراتژیکی قرار گرفته است. آسیای جنوب غربی یا از نگاه برخی محققان، آسیای غربی که به خاورمیانه بیش از هر اصطلاح دیگری شهره یافته است، کانون برخی مهمترین تحولات در طول قرن اخیر بوده است.
جهموری اسلامی ایران یکی از مهمترین بازیگران منطقه، برخوردار از قدرت سختافزاری و نرافزاری، جمعیت زیاد، وسعت بزرگ، موقعیت ژئوپولتیک مهم و منابع غنی انرژی در منطقه میباشد. هدف از این پژوهش بررسی نقش جمهوری اسلامی ایران در امنیت منطقه است.
ﻣﻨﺎﻃﻖ؛ از ﻗﺮاﺑﺖ ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎﯾﻲ ﺗﺎ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪﻫﺎی ﻫﻮﯾﺘﻲ
ﺑﺮای اﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﺸﻲ از ﺟﻬﺎن را ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﻨﺎﻣﯿﻢ، ﭼﻬﺎر ﻋﻨﺼﺮ ﯾﺎ ﺑﻪ ﻋﺒﺎرتی دﯾﮕـﺮ ﭘﯿﻤﻮدن ﭼﻬﺎر ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻣﻮرد ﻧﯿﺎز اﺳﺖ: ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻋﻨﺼﺮ ﯾﺎ ﺧﻤﯿﺮﻣﺎﯾﻪ اوﻟﯿﻪ ﺑﺮای ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﻨﺎﻃﻖ، ﻋﻨﺼﺮ ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎﺳﺖ. ﻋﺎﻣﻞ ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎیی ﻧﻮﻋﻲ ﭘﯿﻮﺳﺘگی و ﻣﺠﺎورت ﺑﯿﻦ دو ﯾﺎ ﭼﻨﺪ ﮐﺸﻮر ﺑـﻪ ﻋﻨﻮان واﺣﺪﻫﺎی ﺳﯿﺎسی دارای ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ - اﻗﺘﺪار داﺧﻠﻲ و ﺷﻨﺎﺳﺎیی ﺑﯿﺮونی - اﺳﺖ؛ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ در ﺷﮑﻞﮔﯿﺮی ﻣﻨﺎﻃﻖ، ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺎﯾﻪ و ﻋﻨﺼﺮ اوﻟﯿﻪ، ﺿﺮوری ﺑﻪ ﺷﻤﺎر میرود و ﺗﻘﺴﯿﻢﺑﻨﺪی ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺟﻬﺎن ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ اﺗﺤﺎدﯾﻪ اروﭘﺎ، آﺳﯿﺎیﺟﻨﻮب ﺷﺮقی ﯾﺎ آﻣﺮﯾﮑﺎی ﻻﺗﯿﻦ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﻋﺎﻣﻞ ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎﺳﺖ.
ﺑﺮ ﺧﻼف ﻣﻨﻄﻘﻪﮔﺮیی ﻗﺪﯾﻢ ﯾﺎ ﻣﻮجﻫﺎی ﻧﺨﺴﺖ ﻣﻨﻄﻘﻪﮔﺮایی، ﺑﺮﺧﻲ درﺑﺎره ﻧﻘﺶ ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺧﻤﯿﺮﻣﺎﯾﻪ اصلی در ﺷﮑﻞﮔﯿﺮی ﻣﻨﺎﻃﻖ در ﻣﻨﻄﻘﻪﮔﺮایی ﺟﺪﯾﺪ ﺗﺮدﯾﺪ دارﻧﺪ. ﻋﻠﺖ اﯾﻦ اﻣﺮ را ﻧﺎشی از ﭘﯿﺸﺮﻓﺖﻫﺎی ﺗﮑﻨﻮﻟﻮژیکی و ارﺗﺒﺎطی، ﺟﻬﺎنیﺷﺪن، ﻗﻄﺐﺑﻨﺪیﻫﺎی اﯾﺪﺋﻮﻟﻮژﯾﮏ و ﻇﻬﻮر ﻧﻈﺮﯾﻪﻫﺎی ﺟﺪﯾـﺪ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻣﻨﻄﻘﻪﮔﺮایی ازﺟﻤﻠﻪ روﯾﮑﺮدﻫﺎی ﺗﻔﺴﯿﺮی و ﭘﺴﺖﻣﺪرن میداﻧﻨﺪ.
از اﯾﻦ زاوﯾﻪ، ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎ ﻣﺎﻫﯿﺖ و ﮐﺎرﮐﺮد ﺳنتی ﺧﻮد را ﺗﺎ ﺣﺪود زﯾﺎدی از دﺳﺖ داده اﺳﺖ، ﭼﺮاﮐﻪ ﻣﺎ ﺷﺎﻫﺪ ﺷﮑﻞﮔﯿﺮی ﻣﻨﺎطقی ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐـﻪ ﻋﻨﺼﺮ ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎیی در آن ﺑﺴﯿﺎر ﮐﻢرﻧﮓ اﺳﺖ؛ ﺑﺮای ﻣﺜﺎل، ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎی دﻓﺎعی ﻣﺜﻞ ﻧﺎﺗﻮ و ﻫﻤﭽﻨـﯿﻦ ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎدی ﻣﺜﻞ ﺷﻮرای ﻫﻤﮑﺎری ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ اﻗﺘﺼﺎدی (ﮐﻮﻣﮑﻮن)ﺑﻌﺪ از ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎنی دوم رانمیﺗﻮان ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎی ﻣﻨﻄﻘﻪای ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی ﮐﺮد، ﭼﺮاﮐﻪ ﻓﺎﺻﻠﻪ زﯾﺎدی ﺑﯿﻦ آنهاﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎیی وﺟﻮد دارد؛ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ در ﻣـﻮرد ﻧﺎﺗﻮ وﺟﻮد ۵۵۰۰ ﮐﯿﻠـﻮﻣﺘﺮ ﻓﺎﺻـﻠﻪ ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎیی ﺑـﯿﻦ اﻋﻀﺎ، ﺑﺪون ﭘﯿﻮﺳـتگی و ﻣﺠﺎورت ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎیی، ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺳﻨتی ﻣﻨﻄﻘـﻪ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﺰدﯾﮑﻲ ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎیی را دﺳﺘﺨﻮش ﺗﺤﻮل ساﺧﺘﻪ اﺳﺖ.