نظر شما چیست؟

معرفی کتاب شیخ بی خانقاه

کتاب شیخ بی خانقاه نوشته سیدعطاالله مهاجرانی است. این کتاب مجموعه‌ای از بیست و دو داستان و یا گفتگو با حاج‌آخوند است؛ داستان زندگی و سلوک حاج‌آخوند و شیوه مواجهه او با انسان‌ها و موضوعات و حیوانات و طبیعت.

 داستان‌ها یا گاه داستانک‌ها آمیزه‌ای از واقعیت و خیالند. این دو رشته مثل اسلیمی‌ها، در کاشی‌های معرّق، آن چنان گرم و شورآفرین در هم پیچ و تاب خورده‌اند، که نویسنده به عنوان راوی، گاه سرگردان می‌ماند که کدام رویداد اتفاق افتاده و واقعی است و کدام رخداد و نکته در کارگاه خیال، در درازای زمانی بیش از پنجاه سال، پرورده شده است.

بخشی از کتاب شیخ بی خانقاه

ماه رمضان بود. بعد از نماز عصر و
پیش از تعقیب نماز و دعا و نیایش، حاج‌آخوند از جای برخاست. به لبه منبر
تکیه داد. با بال عمامه که روی شانه‌اش افتاده بود و با نسیم می‌لرزید،
پیشانی‌اش را خشک کرد و گفت: امروز شنیدم یکی از اهالی مارون، دست تنگ
بوده، در این ماه رمضان، ماهی که همگی مهمان خداوندیم، به زحمت افتاده و از
فرد دیگری قرض خواسته. 

من خیلی سختم شد. چرا باید ما مردم مارون آنقدر از
حال و روز یکدیگر، از حال و روز همسایه‌مان بی‌خبر بمانیم که مجبور شود به
زبان بیاورد و تقاضای قرض کند؟ می‌دانید فردی که ناگزیر می‌شود نیاز
خود را به زبان بیاورد، چه فشار خُرد کننده‌ای را تحمل می‌کند؟ اگر سنگ
آسیا هم بر قلبش بگردد، آسان‌تر است. دیواری بر سرش آوار شود، آسان‌تر است.
نگذاریم بنده عزیز خداوند شرمنده شود.


کتابشناسی ملی :
5940403
شابک :
978-964-8978-02-5
سال نشر :
1398
صفحات کتاب :
280
کنگره :
‏‫‬‭PIR8361
دیویی :
‏‫‭8‮فا‬3/62

کتاب های مشابه شیخ بی خانقاه