کتاب آرزو و هدف

معرفی کتاب آرزو و هدف

کتاب آرزو و هدف اولین جلد از مجموعه کتاب های شش خوان است. با مطالعه آن‌ها می توانید به آرزوهایی که در چارچوب قوانین آرزو می گنجد، دست یابید. در کتاب اول با این قوانین آشنا می شوید.

"آرزوها از جمله عواملی هستند که انگیزۀ فعالیت و هدایت انسان‌ها به سوی اهدافشان می باشند. گاهی این آرزوها واقعی و دست یافتنی و گاهی خیالی و غیر قابل دسترس هستند. در طول سال‌های زندگی و کار بالینی، با انسان‌های بسیاری برخورد داشته ام که همیشه در حسرت رسیدن به آرزوهایی بوده اند که موفق به دستیابی به آن‌ها نشده اند یا دارای اهدافی در زندگی بوده اند که به دلایل مختلف تبدیل به آرزوهایی دست نیافتنی شده اند؛ به  گونه ای که این امر موجب افسوس، سرزنش خود و احساس شکست و ناکامی و درنهایت نارضایتی از خود و زندگی در ایشان شده است.

در اثر ارزشمندی که پیش رو دارید، نویسنده تلاش کرده است تا به کمک دانش و تجربه ی عملی چندین سالۀ خود، مراحل و گام‌هایی جهت رسیدن به اهداف و آرزوهای قابل دسترسی بیان نماید تا  هر فرد با دنبال کردن این مراحل بتواند در مسیر صحیح رسیدن به آرزوها و اهداف واقعی حرکت نماید و به مقصود خود برسد. لذا مطالعه ی کتاب « آرزو و هدف » به یکایک افراد توصیه می شود."

در حال حاضر مجموعه کتاب های شش خوان، شش عضو دارد، به نام های: (آرزو و هدف، پازل ساز، سوخت گیری، موشکِ ماهواره بر، ماهواره و سیاره ی من). کتاب ها بگونه ای نوشته شده اند تا خواننده در فضایی ساده و راحت، مفاهیم اساسی و بنیادی موفقیت و توانمند سازی خود را دنبال کند.

کتاب های شش خوان به گونه ای طراحی شده اند که خروجی هرکدام، ورودیِ کتاب بعدی است؛ بنابراین در مسیر حرکت خود به سمت آرزوها، کتاب ها را دم دست نگه دارید. زمان هایی خواهد رسید که به کتاب قبلی نیاز پیدا می کنید.

درباره کتاب آرزو و هدف

آرزو و هدف کتابی است که درون خود مسیری برای پیمودن دارد. هر زمان آماده حرکت بودید، می توانید شروع کنید و به جایی برسید که کتاب بعدی یعنی پازل ساز را ملاقات کنید و همینطور الی آخر. وقتی در سیاره من (آخرین کتاب) فرود می آیید، شناخت خیلی خوبی از خود و توانمندی هایتان پیدا کرده اید. آنگاه می توانید برای خودتان نقشه ی راه توسعه ی فردی بکشید و در مسیر زیبای آن قدم بردارید.

سیدعلیرضا حسینی نویسنده اثرمی گوید: این کتاب دو نویسنده دارد؛ من و شما. بخش های مربوط به خودم را از قبل نوشته ام. شما بخش خودتان را ضمن خواندن کتاب می نویسید. در پایان راه، کتاب ما تکمیل خواهد شد. آنگاه سراغ نوشتن کتاب بعدی می رویم.

گزیده کتاب آرزو و هدف

داستان رضا
حوصله ی رضا خیلی سر رفته بود. دلش می خواست کاری بکند که احساس متفاوتی داشته باشد. کانال های ماهواره را از روی کنترلش بالا و پایین می کرد تا اینکه با دیدن نوازندگی یک گیتاریست، روی همان کانال ماند. جمعیت زیادی گوش تا گوش سالنی بزرگ را پر کرده بودند. نوازنده ای جوان روی صحنه با گیتارش آهنگ زیبا و دلنشینی می نواخت.

هنوز چند دقیقه از دیدن کنسرت نگذشته بود که رضا خودش را به عنوان یک نوازنده معروف گیتار تصور کرد. روی صحنه ایستاده بود، با یک گیتار سفید زیبا و خیلی خاص! درست مانند همان گیتاری که نوازنده ی جوان با آن می نواخت. سالنی که رضا در آن مشغول نواختن بود سه طبقه داشت، پر از جمعیت. حتی عده ای که موفق نشده بودند بلیت تهیه کنند، از تلویزیون بزرگ محوطه بیرونی سالن مشغول تماشای نواختن رضا بودند.

به انتهای آهنگ اولش که رسید، غوغایی در جمعیت به پا شد. همه از جا برخاستند و برایش دست زدند. آن قدر دست می زدند که رضا نمی توانست آهنگ بعدی را شروع کند. نورِ روی صحنه رضا رادنبال می کرد؛ همان طور که زیباترین دختران سالن با چشم هایشان او را دنبال می کردند. یکدفعه کل جمعیت شروع کردند به صدازدن نام او؛ رضا، رضا، رضا و... در همین حال دید که یکی از دخترها، از روی صندلی خودش در ردیف اول بلند شد. دسته گل بسیار زیبایی از گل های ارکیده ی وحشی در دستش بود. درحالی که به سمت صحنه می آمد، با صدای بلندی جیغ زد: رضااااااااااااا.