کتاب من نه ما (جلد اول)، نوشته نرجس شکوریانفرد، از سوی انتشارات عهد مانا روانه بازار نشر شده است. این اثر روایتگر ماجرای دو انسان است که پلهپله گام بر میدارند برای «ما» شدن! دو انسان با دو جنس مخالف، با دو دنیای متفاوت، سرشار از تفاوت و اختلافنظر در احساسات و تجزیه و تحلیلهای گوناگون از زندگی که یاد میگیرند چگونه بزرگ شدن را تجربه کنند و با کنار گذاشتنِ «من»های خود، به یک حقیقت واحد میپیوندند.
کتاب من نه، ما داستان زندگی زهرا و محمد، یک زوج جوان و خوشذوق است که عاقلانه، عاشق میشوند و در این مسیر عطش فراوانی را تحمل میکنند تا به پاسخ تکتک مجهولات ذهنشان دست یابند و درک و فهمشان را از مفاهیمی چون زندگی، ازدواج، عشق و محبت، تکامل بخشند. نویسنده در این کتاب، یک زندگی را مجسم کرده است. یک زندگی، با تمام تلخیها و شیرینیها و درسها و موفقیتهایش! اگر تلخیها و سختیها را نشان میدهد، راهِ بُرون رفتِ این تنگناها را نیز نشان میدهد و آرامش عبور از این سختیها را به کامِ این زوج جوان میچشاند.
وقتی کودک بودم، راحت کنار هر همسنی (از نظر جنسیتی) بازی میکردم. بدون آن که سرخی صورت داشته باشم و لرزش دست و تپش قلب.
حتی در مامان بازیمان که پسرها پدر میشدند و ما مادر؛ خیلی بیغم و با خیال راحت نقشی را بازی میکردیم که آرزویش را داشتیم. البته الان را نمیدانم که کودکهایمان با این همه فیلمهای بیفرهنگ که در ماهواره و تلویزیون میبینند، میتوانند در عالم خودشان کنار کودکان غیرهمجنس با بیخیالی بازی کنند یا دردسرها بیچارهشان میکنن؛ اما حال خودم را که مرور میکنم، میبینم دوست داشتم نقش همسر را؛ که مادرانه بود نه همسرانه، و پسرخاله و پسردایی و پسرعمه و پسرعمو هم نقش پدریشان پررنگ بود، اما حالا که قرار است کنارت بنشینم برای لحظاتی که به همدرکی و همدلی و همفکری و همحرکتی و همجهتی برسیم؛ دیگر راحت نیستم.
پر از اضطرابم و دلهره آنقدری اذیتم میکند که دوش آب سرد و صورت شستنهای وقت و بیوقت هم چاره نمیکند. تغییر حس من با جسم من، شده این گذر از راحتی به ناراحتی، در ذهنم دنبال کودکیهایم میگردم تا به آن پناهنده شوم. گاهی هم پشیمان میشوم از آنکه قرار است با تو هم کلام شوم. آدم دیوانه باشد که راحتی خانۀ پدر را رها کند به دنبال چه؟ و واقعا دوست دارم بدانم که میخواهم چه چیزی را عوض کنم؟ به چه حس برتری میخواهم برسم از بودن کنار غریبهای که قرار است محرمترین آشنا شود؟