کتاب کالبدشکافی رمان فارسی اثر عبدالعلی دستغیب است و توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است، نویسنده در این کتاب جنبههای اجتماعی رماننویسی ایران را به نقد کشیده است.
نویسنده درباره کتابش اینچنین میگوید: در سال 76 نوشتن کتاب کالبد شکافی رمان فارسی را شروع کردم که دوره تاریخی صد رمان مورد بررسی این کتاب، از 1320 تا 1370 را شامل میشود، این رمانها از لحاظ فرم و محتوا مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته که آثار صادق چوبک، جلال آل احمد، سیمین دانشور،... و زنوزی جلالی را شامل میشود.
کتاب کالبد شکافی رمان فارسی نگاهی دقیق به رمان است؛ به عنوان یکی از انواع ادبی که در دنیای معاصر طرفداران بسیاری دارد. نویسنده پیشینه تاریخی این گونه ادبی، گرایشهای رماننویسی نو، سبک نوشتاری نویسندگان گوناگون، تفاوتهای شکل گرفته در این حرفه در دهه 40، تغییرات و تحولات ایجاد شده در محتوا و شخصیتها به مرور زمان و ویژگیهای برخی از رمانهای مشهور کشورمان را در کتاب خود مورد بحث قرار میدهد.
در ادب کهن فارسی قصههای منظوم و منثور جای نمایانی داشته است. برخی از این قصهها اسطورهای یا نیمهاسطورهای است، مانند داستان «جمشید»؛ برخی از آنها پهلوانی است، مانند داستان زندگی و نبردهای «رستم»؛ برخی از آنها تاریخی است، مانند داستان «بهرام گور» و داستان «خسروپرویز»؛ و برخی از آنها عاشقانه است، مانند داستان «ویس و رامین» و «لیلی و مجنون» و «یوسف و زلیخا». اصل برخی از این داستانها از جاهای دیگری به ایران و ایرانیان رسیده و سینه به سینه نقل شده و با افزود و کاستهایی جنبهٔ بومی و آب و رنگ محلی یافته است.
از این قسم است داستان «سیاوش»، که به احتمال زیاد اصل آن از میانرودان است، یا داستان «جمشید» (یمه)، که اصل آن در ریگودا (کتاب دهم، فصل ۱۷) و حماسهٔ مهابهاراتا نیز وجود دارد. در گاهان زرتشت (یسن ۳۲، بند ۸) نیز به جم، پسر ویونگهان، اشاره شده است. در اوستای متأخر (یسن ۹ و یشت ۵، ۹، ۱۳، ۱۷، ۳۲) و وندیداد نیز از او نام برده شده است و همهٔ اینها حکایت دارد از اینکه جم فرمانروای دوران پرشکوهی است که در آن نیکبختی عریان از آمیختگی بر زمین حکمرانی میکرد. شاهی که سقوط غمانگیزش ـ که نتیجهٔ غرور وی بود ـ شوربختی بسیار برای مردم به بار آورد. (نخستین انسان و نخستین شهریار، ص ۲۸۴ و ۲۹۰ و ۲۹۷ به بعد) از میان داستانهای پهلوانی، داستان «رستم» و خاندان او از همه طُرفهتر است. او که ثمرهٔ عشق سوزان رودابه، دختر شاه کابل، و زال، پهلوان سرزمین نیمروز است، به طور غیر عادی به دنیا میآید و در خاندان پهلوانی زابلستان میبالد و در جوانی به مرتبهٔ پهلوانی میرسد.
رستم، همچون پدرش، با عشق آشنا میشود و دل به مهر تهمینه میدهد و از این وصلت فرخنده سهراب زاده میشود که مقدر است به دست پدر خود کشته شود و پدر نیز، پس از سالها نبرد و پیروزی و شکست و کرّ و فرّ، ناخواسته به نبرد با اسفندیار کشانده میشود و اسفندیار را میکشد و خود در توطئهٔ شغاد و شاه کابل در چاه میافتد و میمیرد. داستان «یوسف و زلیخا» نیز از داستانهایی است که خواهان بسیار داشته و دارد و در ادب فارسی به صور گونهگون منعکس شده است. این قصه جنبهٔ دینی دارد؛ اما در آن مسائل روانشناختی و تاریخی نیز بازتاب یافته و قصهای بسیار طرفه و پرماجرا به وجود آورده است.