این محصول بخش پنجم از مجموعه روایت دلبری است که با صدای جانباز عزیز علیرضا دلبریان تقدیم می گردد.
این مجموعه حاصل 27 جلسه مصاحبه سه ساعته با جانباز علیرضا دلبریان، یکی از غواصان گردان یاسین است. وی یکی از روایانی است که در جلسه های مختلف با جوانان به بازگویی خاطرات خود می پردازد.
نویسنده کتاب روایت دلبری می گوید: دلبریان در خاطرات خود بار ها از شهیدی به نام جلیل محدثی فر با عنوان فرمانده گردان یاسین صحبت می کرد. به همین دلیل در مصاحبه هایی که با وی داشتم از این شهید می پرسیدم و نتیجه این گفت وگو ها باعث شد، 80 درصد روایت های کتاب به خاطرات شهید محدثی فر از نگاه دلبریان اختصاص پیدا کند.همۀ بیست و هفت جلسه مصاحبه با دلبریان، پُر است از صمیمیت و احساس و صداقتی که این روزها قیمتی و غنیمتی است. چه آن جایی که از برخی «خردک شرر»هایش در همۀ ایام و شئونات زندگی اش حرف می زند و بلافاصله چشم هایش خیس می شود و می گوید: «مو که فکر مُکنم به خاطر همین چیزا شهید نِشُدم!» و چه زمانی که از شهیدِ عزیز، جلیل محدثی فر سخن به میان می آورد و قبل از آن که بگوید: «نوکَرتُم جلیل!»، دوباره چشم هایش خیس می شود و صدایش خسروی ناخواسته نازک؛ که صد البته برایندی است از دل نازک و شکننده اش.
دلبریان آن قدر دلبسته و آغشتۀ شهید جلیل محدثی فر است که خواسته یا ناخواسته، کتاب خاطراتش نَقلِ شجاعت، مهربانی، معنویت و ایثارِ جلیل است. تا جایی که کتابِ «به روایت دلبریان» به کتابِ «روایت دلبری» تبدیل شد. روایتِ دلبری های شهیدی که علی رغم وضع مالی خوبِ خانواده اش، در حالی که فرماندۀ گردان است، در ایام مرخصی، به جای کارگرهای کوره پزخانه کار می کند تا آنها خستگی دَر کنند و به آنها آب می رساند، در حالی که خودش روزه است. شهیدی که یک کلمه حرفش همۀ افراد گردانش را منقلب می کند و فدایی...
طبقۀ پایین خانۀ دلبریان پُر از تصاویر شهداست. در و دیوار این مکان، بیشتر به حسینه می ماند تا منزل شخصی. بر روی هر دیوار این خانه، شهیدان نظاره گر آمد و شدِ آدم های غافل، عاشق یا جامانده از غافلۀ عشق اند."
خسروی راد درباره شهید محدثی فر می گوید: او همانند سرداران شهیدان عبدالحسین برونسی و محمود کاوه از استان خراسان رضوی، معروف نشد، اما فردی اثرگذار در بین نیرو های خود بود. پدر وی از شرایط مالی خوبی برخوردار بود، اما هر وقت از جبهه های دفاع مقدس باز می گشت به کوره پزخانه پدرش می رفت و به کارگر ها کمک می کرد. او دارای شحصیت لطیف و عرفانی بود. پیش از این کتابی درباره این شهید نوشته نشده و فقط در کتابی که به معرفی گردان غواصی یاسین اختصاص داشت به این شهید، به عنوان فرمانده اشاره شده بود.