این کتاب، داستانی است بر مبنای زندگی مهندس شهید «محمد طرح چی».
نگارنده وقایع زندگی، اعتقادات، تلاش ها و فعالیت های او را در دوران دفاع مقدس، در جبهه های جنگ توصیف کرده است.
در بخشی از کتاب، از زبان هم رزم شهید می خوانیم:
به خدا تا حالا همچنین نمازی ندیده بودم. اصلا محمد از وقتی که برای وضو از من فاصله گرفت دیگه روی زمین راه نمی رفت، پرواز می کرد. جوری نماز می خواند که من چند بار به مقابلش نگاه کردم تا ببینم با کی حرف می زنه که این قدر برایش حاضره و محمد این قدر معنوی و با توجه نماز می خونه.
دستاش رو به سمت آسمان بالا آورد و می خواست قنوت بخواند. اراده کرده بودم، بروم و کنارش به نماز بایستم ولی پاهام قدرت حرکت نداشت. زانوهام قفل شده بود. به زمین چسبیده بودم. محمد در حالت قنوت بود و هر چی می گذشت دستاش رو بالاتر می برد و صدای دعایش بلندتر می شد.
(ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی الله رب).
... این گونه شد که محمد همان روز به سمت مشهد پرواز کرد.
محمد، درست عصر روز سوم، طبق قول و قرار خودش به مشهد بازگشت اما نه برای مقدمات وصالی زمینی چرا که او قبلا به وصال رسیده بود، وصالی ربانی. در قنوتی ربانی به سماع پرداخته و تا عرش پر کشیده بود.
بلکه برای آرام گرفتن در کنار حضرت اباالحسن علی بن موسی الرضا (علیه السلام)...
کنگره :
PIR۸۲۲۳ /ھ۶۶ع۶ ۱۳۹۱
شابک :
978-600-6033-71-6