کتاب «کتاب کوچک سخنان بزرگ مدیریتی» نوشته دکتر جیم مکگراث است که با ترجمه علیرضا جلالیفراهانی در نشر متخصصان منتشر شده است.
یکی از دشوارترین و کارآمدترین امور بشر در عصر حاضر، مدیریت میباشد. برای واژه مدیریت تعاریف گوناگون و زیادی ارائه شده است و هر صاحبنظری در این حیطه، تعریف مختص به خود را دارد. جامعترین تعریف برای واژه مدیریت عبارت است از فرایند به کارگیری دانش و هنر و یا هر دوی آنها با حداکثر کارایی در جهت رسیدن و دستیابی به اهداف است. هر مدیری میکوشد تا با بهرهگیری از علم و هنر مدیریت، نقش خود را به خوبی در این زمینه ایفا کند. طی سالهای اخیر، مدیران بسیاری سعی کردهاند تا عوامل پدیدآورنده یک مدیر برجسته و اسرار مدیریت کارآمد و اثربخش را شناسایی کنند. از اینرو نظریههای زیادی در این زمینه ارائه شده است و این موضوع سبب شده است تا مدیران گرفتار کار نتوانند میان نظریههای اساسی و مدهای گذرا تمایز قائل شوند. کتاب «کتاب کوچک سخنان بزرگ مدیریتی» اثر جیمز مک گراث، توصیفی از ۹۰ نظریه مهم مدیریت است که هر مدیری میبایست با این موارد آشنایی کامل داشته باشد. مواجۀ نقادانه با آموزههای مطرح شده در این کتاب میتواند برای بازیگران عرصۀ مدیریت، بسیار مفید، راهگشا و تأملبرانگیز باشد.
با مطالعه کتاب «کتاب کوچک سخنان بزرگ مدیریتی»؛ درک خود را از طیف وسیعی از مسائل مدیریتی، عمق و گسترش میدهید؛ درک بهتری از نگرش خود را نسبت به زندگی و کار پیدا میکنید؛ تشخیص میدهید که چه چیزی به شما و کارکنانتان انگیزه میدهد؛ بینشی در مورد طیف گستردهای از مسائلی عملی مدیریت که بسیاری از نظریهها و مدلها به آنها نمیپردازند، پیدا میکنید؛ اثربخشی خود به عنوان یک مدیر را بهبود میدهید؛ برای ارتقاء شغلی، آماده میشوید و قدرت درآمدزاییتان افزایش مییابد.
عُلمای مدیریت، بر این باور هستند که این علم را میتوان در دو سطح متمایز، تعریف کرد. در سطح نخست، مدیریت را باید علم "شناخت سازمان" دانست که در این سطح، بیشتر ماهیتی آکادمیک دارد. لیکن در سطح دوم، مدیریت، "علم و هنر اداده کردن" است و از قضا و در کمال تعجب، این تعریف از مدیریت، تعریف رایج و فراگیر به حساب میآید. در حالی که متخصصان مدیریت بر مبنای تعریف نخست، عموماً چهرههایی دانشگاهی هستند که همت خود را مصروف شناخت عمیق و جامع سازمان در ابعاد گوناگون میکنند، بازیگران سطح دوم، مجریانی هستند که دغدغۀ اداره کردن مجموعههایی را دارند که میتواند از یک تیم کاری تا یک وزارتخانه را در بر گیرد. در حالی که یافتههای سطح نخست که عموماً در قالب نظریه ها و مدلها مطرح میشوند، میتوانند به طور بالقوه برای سطح دوم، راهگشا باشد، عموماً زبانِ بیان آنها، فنی و تخصصی بوده و لذا برای دستاندرکاران سطح دوم، به سادگی قابل استفاده نیست. اینجاست که نویسندگانی که دارای دانش و تجربه در هر دو سطح هستند، دست به کار شده و تلاش میکنند با نگارش کتبی، در مقام ترجمۀ مفاهیم سطح اول برای کاربست در سطح دوم برآیند. حاصل این تلاشها، شکلگیری حجم عظیمی از ادبیات است که توده کتب مدیریتی غیردانشگاهی را شکل داده است. کتاب حاضر هم نمونهای از این کتب است لیکن آنچه این کتاب را از سایر کتب مشابه، متمایز ساخته است، استفادۀ خلاقانه نویسنده، از کلمات قصار یا پارهسخنهایی از چهرههای شاخص در عرصههای کسبوکاری، مدیریتی، دانشگاهی، سیاسی و هنری است. همواره اعتقاد داشتم که آنچه یک کلام قصار میتواند در تاثیرگذاری انجام دهد، بعضاً از بضاعت یک کتاب مفصل هم خارج است. این علاقۀ من به پارهسخنها، خودش را در اولین آثاری که حدود 2 دهه پیش ترجمه کردم، نشان داد و حتی پیشتر از آن نیز، استفاده از این جواهر معرفتی را در رسالههایی که برای تحصیلات تکمیلی به رشته تحریر درآورده بودم، آزموده بودم. بنابراین جای تعجبی وجود نداشت که کتاب حاضر که دربرگیرندۀ پارهسخنهایی نغز و پرمغز است، توجه من را به صورت خاص به خودش جلب کند، لیکن آنچه موجب جذابیت مضاعف این کتاب برای من شد آن بود که نویسنده، مخاطب را صرفاً با جملاتی عمیق، مواجه و به حال خود رها نکرده است، بلکه تلاش کرده تا آموزۀ مطرح شده در سخن بزرگان را در بخشی تحت عنوان "چه باید کرد؟"، به زبان اجرایی و مدیریتی (در مفهوم اداره کردن) ترجمه کند و این کار را هم با زبانی بیتکلف انجام داده است که این امر، برقراری ارتباط با آن را سادهتر کرده است. در پایان هر مدخل هم با طرح دو سوال، مخاطب را به تأملی بلادرنگ دعوت میکند که بعضاً به عنوان نهیبی موثر عمل میکند. به عنوان کسی که حدود دو دهه در هر دو سطح مدیریت مورد اشاره در این مقدمه، به مشق و یادگیری مشغول بودم، تصریح میکنم که لزوماً با همۀ قرائتها و توصیههای مطروحه در این کتاب، موافق نیستم (و قرار هم نیست، اینگونه باشد) و اتفاقاً این واقعیت، با روح حاکم بر این اثر هم که مخاطب را به تأمل و تفکر و خردورزی پرسشگرانه دعوت میکند، در سازگاری کامل است. اما بدون شک مواجۀ نقادانه با آموزههای مطرح شده در این کتاب میتواند برای بازیگران عرصۀ مدیریت در مفهوم "اداره کردن"، بسیار مفید، راهگشا و تأملبرانگیز باشد.