کتاب «تعامل با کودک درون» نوشتهٔ سارا محمودلو است و نشر برگ و باد آن را منتشر کرده است. موضوع این کتاب راهبردهای شناسایی کودک درون و رواندرمانی؛ ویژهٔ درمانگران و مشاوران است.
تا به حال شده از خود بپرسید که چرا پیشرفت نمیکنید؟ چرا فرصتهای خود را خراب میکنید و خیلی سریع جا میزنید؟ خود را سرزنش میکنید، عصبی میشوید و خودانتقادی مخرب دارید؟ درون همه ی ما کودکی وجود دارد که گاهی زخم خورده و آزار دیده است و ما برای فراموش کردن دردی که به او تحمیل کردهایم، سعی میکنیم کودک درون خود را فراموش کنیم. اما سخت اشتباه می کنیم. کودک درون ما در ناخودآگاهمان زندگی میکند و روی تصمیماتی که در زندگی میگیریم، اثر میگذارد.
«کودک درون» برای بسیاری از بزرگسالان مفهومی مبهم و ناشناخته است. تقریباً همهی آدمها در دوران کودکی خود آرزوهای بسیار داشته و سرشار از رویاهای دور و دراز و حتی دستنیافتنی بودهاند. اکثر این امیال و رویاها تحتتأثیر هنجارها و باید و نبایدهای دنیای بزرگسالی، سرکوب میشود. توقع انسانها از خودشان و از زندگیشان پایین میآید و اسیر دنیای روزمره میشوند. برقراری ارتباط دوباره و احیا کردن کودک درون همان چیزی است که شما را از این روزمرگیها و تنشهای روانی رها میکند. روانشناسان تلاش میکنند تا با تکیه بر این بخش وجودی، تغییرات شناختی و رفتاری زیادی را در افراد ایجاد کنند. همچنین شما میتوانید با روان درمانی به ابعاد ناشناخته وجود خود پی ببرید.
مفهوم کودک درون مفهومی عمیق است که در همه افراد وجود دارد. این کودک درون، بر حال و امروز شما تاثیر میگذارد و حتی گاهی گذشته شما را نیز زنده میکند. کودک درون منبع خلاقیت و سرزندگی است. بسیاری از مشکلات عاطفی که ریشه در سرخوردگیها و حوادث کودکی دارند و بسیاری از افکار منفی که به سراغتان میآید، به وسیله ایجاد رابطه با کودک درون برطرف میشوند. همانطور که فروید هم عنوان کرده است، بیشتر اختلالات روانی و الگوهای رفتاری مخرب، کمابیش به این بخش ناخودآگاه وجودمان مرتبط هستند. همهی ما روزگاری کودک بودیم و همچنان این کودک را درون خود نگه داشتهایم. با وجود این، بیشتر بزرگسالان از کودک درون خود بیخبر هستند و این ناآگاهی ریشهی بسیاری از مشکلات عاطفی، رفتاری و دشواریها در روابط است. واقعیت این است که بسیاری از افراد به اصطلاح بزرگسال، به هیچ وجه فردی بزرگسال و بالغ به شمار نمیآیند. بیشتر ما پا به دوران بزرگسالی میگذاریم، اما با تعریف روانشناسی اصلا بزرگ نشدهایم. بزرگسال واقعی کسی است که مسوولیت های خود را نسبت به کودک درونش بشناسد، بپذیرد و برای انجام آنها متعهد شود؛ در واقع بزرگسال کسی است که مسوولیت کودک درون خود را به عهده بگیرد و به آن عشق بورزد. در بیشتر بزرگسالان، چنین شرایطی هرگز دیده نمیشود. کودک درون بیشتر آنها، مطرود و مغفول و تنها میماند. علت این است که جامعه به ما حکم میکند که بزرگ شویم و رفتارهای کودکانه را کنار بگذاریم.
سارا محمودلو در کتاب «تعامل با کودک درون» از این کودک دوستداشتنی حرف میزند و به مخاطبان آموزش میدهد چگونه این کودک را در آغوش بگیرند. مطالعه این کتاب را به والدین و علاقهمندان مباحث روانشناسی پیشنهاد میشود.