امتیاز
5 / 4.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
62,000
خرید
190,000
15%
161,500

نظر دیگران

نظر شما چیست؟

معرفی کتاب وَلَفا

کتاب وَلَفا نوشته پگاه صراف توسط انتشارات کتابستان منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب داستان عاشقانه‌ای در زمان حکومت رضاخان در روستایی نزدیک مشهد است.

رمان ولفا را می‌شود در ژانر فانتزی تاریخی و عاشقانه دسته‌بندی کرد. نویسنده در کتاب سعی کرده به مسائل اخلاقی و مذهبی در خلال اتفاقات هیجان‌انگیز و تازه بپردازد و در عین شخصیت‌پردازی و ساخت جهان تازه فانتزی از تاریخ و واقعیت هم بگوید. ولفا از آن قبیل رمان‌هایی است که با یک دست چندین مسئله را بلند کرده و جالب اینکه هیچ‌کدام را به زمین نزده است و در طول داستان همه چیز به جوابی خواهد رسید.

داستان از آنجا شروع می‌شود که کار از آدمی و عاقلی گذشته و حالا ولفا به دنبال راهی است که به معشوق خود، محمد، عشقش را اعتراف کند. معشوقی که بی‌خبر از همه‌جا سرش بوی انقلاب و مشروطه‌خواهی می‌دهد. آیا محمد ولفا را خواهد دید؟ آیا ولفا از عشق آتشینش دست خواهد کشید؟

گزیده کتاب وَلَفا

هر بار که تبر می‌زد و تنۀ سیاه چوب را دو نیم می‌کرد، انگار قلب من دو نیم می‌شد. چرا این قدر آشفته بود؟ هر از گاهی برگی ساکت و سرد از درختان بلند توت و چنار و انار به موهای مواجش پناه می‌برد، چنگی می‌زد و لیز می‌خورد. پناه آوردن به او ساده بود، اما ماندنی‌شدن به این سادگی‌ها نبود. تمام درختانِ کُنج باغ را زده بودند و محمد چند بَرشان می‌کرد تا در دل و جگر سیمان و خشت‌ها منزلشان دهد.

چند اتاق دیگر به اتاقک آخر باغ اضافه می‌کردند تا جهاز عروس را در آنجا بگذارند. عروس تازه دست همه را گذاشته بود توی حنا. یک هفته‌ای می شد که رحمان و محمد درگیر بازسازی خانۀ کنج باغ برای نوعروس بودند.

محمد با غم تبر می‌زد، تبر درد می‌کشید، چوب ناله می‌کرد و سیب گلوی محمد فشرده می‌شد. های، محمد! بی‌آنکه نگاهش را از تیزی تبر برگیرد، لاشه‌ها را به اطراف پرت می‌کرد. همه می‌دانستند که هروقت محمد این‌طور تبر می‌زند، نباید کاری به کارش داشته باشند. تنها درخت سبز باغ درخت انار ترش بود که از ضربه‌های تبر در امان بود.

صفحات کتاب :
320
کنگره :
‏‫‬‭‭PIR۸۳۵۰‬
دیویی :
‏‫‬‭‭۸‮فا‬۳/۶۲‬
کتابشناسی ملی :
9117744
شابک :
9786227808827
سال نشر :
1402

کتاب های مشابه وَلَفا