معرفت نفس یا «خودآگاهی حضوری» اولین قدم است تا «خود» را از «ناخودِ خود» جدا کنیم و «ناخودِ خود» را خود نپنداریم که این بزرگترین بلایی است که بر بشر امروز وارد شده، به طوری که دیگر هیچ رابطهای با خود ندارد.
معرفت نفس؛ معرفتی است جهتدار که به شناختِ حقیقتِ جامعِ واحدی به نام «نفس مجرد انسانی» منجر میشود و راه رسیدن به «حقیقت جامع اَحدی» یعنی خداوند را باز میکند. ولی زنهار که باید متوجه بود این معرفت، غیر از علمهایی است که هدفشان جمع اطلاعات است و انسان در چنین علومی تا بینهایت کسب علم میکند، ولی از حقیقت خود و حقیقت عالَم غافل است. یعنی از همه چیز غافل است، چنانچه امیرالمؤمنین«علیهالسلام» میفرمایند:
« کَیْفَ یَعْرِفُ غَیْرَهُ مَنْ یَجْهَلُ نَفْسَه»
یعنی چگونه انسان میتواند غیر خود را بشناسد در حالیکه به خودش جاهل است.
وقتی پذیرفتیم که گوشها و زبانها منتظر گفت تازهای است – اما نه تازهای بریده از حکمت گذشته – روش « معرفت هستی از طریق معرفت نفس » یکی از آن زبانهاست که میخواهد هرکس به خودش نظر کند ولی خودی عاری از همه چیز، حتی عاری از بدن و زمان و مکان، تا جایی که انسان از سر حیرت و تعجب بگوید...
نظر دیگران //= $contentName ?>
عالیه...