علما و روحانیون در طول 8 سال دفاع مقدس چون دیگر اقشار جامعه با حضور در مناطق عملیاتی، سهم بسزایی در پاسداری از این آب و خاک و انقلاب اسلامی داشتند. گروهی برای تبلیغ و نشر احکام دین مبین اسلام و ایجاد روحیه در بین جوانان و نوجوانان رزمنده در جمع آنان حاضر میشدند و بعضی نیز با رها کردن کلاس درس، فارغ از تعلقات دنیوی برای رزم به جبهه میرفتند و در صورت محومیت از فیض شهادت تا آخر در جبهه و جنگ حضور داشتند. آنچه پیش روی شماست روایتی است از خاطرات رزمندهی نوجوان و طلبهی جانباز « حسن کریمی » که در 14 سالگی پا به عرصه پیکار با خصم گذاشت و همزمان به تحصیل علوم دینی میپرداخت. این کتاب در 180 صفحه و به قلم حبیبالله رضایی تهیه و در انتشارات خطشکنان به چاپ رسیده است.
وقتی نیروها را حرکت دادیم، یک دفعه یادم آمد که گروهی از بچهها هنوز داخل سنگرها هستند. به سرعت به طرف آنها رفتم. فرصت برای توضیح دادن نبود. سرم را به داخل سنگر بردم و به آنها گفتم: هر کس نمیخواهد اسیر شود، بلند شود. همگی بلند شدند و از سنگر بیرون رفتند. چند نفر از بچهها از جمله اشرف که راه را بر نیروها بسته بود، به همراه جمال خانیمقدم در محل ماندند و به خوبی نیروها را برای عقبنشینی تأمین دادند. برای عقبنشینی نیروها را جلو انداختم و خودم به دنبال آنها راه افتادم. هنوز چند قدمی دور نشده بودم که صدای انفجار مهیب چندین خمپاره از پشت سر، نظرم را به خود جلب کرد، نگاه را که برگرداندم....