جریان مقاومت در یک محیط بینالملل ناخواسته و پیش ساخته قرار گرفته است. در واقعیت و بطن این محیط، دو مفهوم حقوق بینالملل و روابط بینالملل وجود دارد. در حوزه روابط بینالملل کنونی به جای عدالت، منطق، عقلانیات و حقوق بشر، توازن قدرت و زور حاکم است فلذا کشورهایی که در این توازن از توان و قدرت برخوردار نیستند به همان نسبت از حقوق بین الملل محرومند؛ در نتیجه، کشورها به میزان وابستگی به نظام سلطه و یا دارا بودن قدرت بالفعل از حقوق بین الملل برخوردارند.
در محیط جهان اسلام چهار بازیگر و یا متغیر اساسی وجود دارد ؛نظام سلطه جهانی ، رژیم اشغالگر قدس ، جهان اسلام، جبهه مقاومت.
در این تحقیق علاوه بر اشاره به مفاهیم ،مبانی نظری و اصالت مقاومت و تفاوت آن با تروریسم ، تحلیل میدانی از مصادیق، موفقیتها و ویژگیهای مقاومت در مقابله با استبداد داخلی ، رژیم صهیونیستی ، نظام سلطه جهانی و جریانات انحراف و تکفیری در چشمانداز آینده ارائه شده است. و در ادامه این سلسله مباحث مقاومتپژوهی به دیگر ابعاد مقاومت در مجلدهای بعدی اشاره خواهدشد.
مبانی نظری مقاومت
نظریه مقاومت بهعنوان یک نظریه رهایی بخش در قالب پارادایم برخورد با سلطه و مبتنی بر قدرت روایت انقلاب اسلامی از متن اسلام ناب محمدی (ص) با هدف غربزدگی زدایی از نظام بینالملل در ادبیات سیاسی و علوم جدید قابل تئوری پردازی است.
پایان قرن بیستم، گرایشهای کلی، صوری، فرازمینهای، علم گرایانه و مدعی عینیت، بیش از پیش جای خود را به معرفتهای مکانی و زمینهای و نظریه پردازیهای بومی به ویژه در حوز علوم اجتماعی و سیاسی دادهاست. ایران اسلامی جامعهای(چندپسایی) است؛ جامعهای پساانقلابی که در عینحال، پسااستعماری و پسااستبدادی نیز هست.نهادها،فرآیندها و ساختارها در عین چنین وضعیتی با مختصات خاص آن بایستی مدنظر باشند.نوع دانش نیز تابعی از الزام معرفتی است.«دانش رهاییبخش» اصیلترین دانش سیاسی است. وجه مهم ایرانی بودن چنین علمی مطالعه هستی شناسی شرایط اجتماعی_سیاسی ایران پساانقلابی به عنوان محور تفحصات است. تا آرزوها و خواستهها را روشن سازد.