امتیاز
5 / 4.2
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
40,000
خرید
130,000
10%
117,000

نظر دیگران

نظر شما چیست؟

معرفی کتاب رویای یک دیدار

کتاب رویای یک دیدار، داستان سرگشتگی روزبه، جوان زرتشتی است که از همان ابتدا با سوالات بی شماری درباره دین و آیین خود روبه رو است. داستان پرهیجانی است از یک واقعه تاریخی جاودان و سرگذشت یکی از مؤثرترین شخصیت های تاریخ صدر اسلام که در اشتیاق رسیدن به حقیقت، دست از آتشکده می شوید و پس از طی سال ها و مسیرهای طولانی به پیامبر آخرالزمان می رسد. «رؤیای یک دیدار»، روایت رؤیایی شیرین است که روزبه زرتشتی را به سلمان محمدی بدل می کند و او را در زمره اهل بیت پیامبر می آورد.

گزیده کتاب رویای یک دیدار

پسرم، تو نگهبان آتش مقدسی، مقام کمی نیست. اما بی توجه شدی. آتش مقدس خاموش شد و تو را درحالی که نظاره گر آتش خاموشی بودی، یافتند. پریشان بودی و من گفتم که مریض و پریشان حالی و اگر از این پریشان حالی بیرون نیایی و دوباره نگهبان آتشکده نشوی، بر تو گمان بد خواهند برد.

- من این مقام را نمی خواهم، مرا رها کنید تا خودم و دنیا را دریابم. داروی درد من تماشاست پدر. بگذار به تماشای جهان برخیزم. از من مخواه که در خانه بنشینم. مادر آرام در گوش شوی خود چیزی گفت. پدر آشفته فریاد زد: من باید این وضع را حفظ کنم. آسان به دست نیاورده ام تا چنین آسان آن را از دست بدهم.

کمی قدم زد. روزبه در گوشه ای آرام گرفت و دیگر سخن نگفت. پدر لحظه هایی پسر را نگاه کرد و گفت: باشد. چنین باد که تو می گویی. برو رها باش چون باد. اما با وظیفه ای جدید. من دیگر برای سرکشی به مزارع و کشتزارها نخواهم رفت، اما تو خواهی رفت. قبول می کنی پسرم؟ روزبه نگاهی به پدر افکند. چشمان گودافتاده و صورت نحیف او پدر را به رحم آورد، به او نزدیک شد و او را در آغوش گرفت.

معرفی کتاب تولد در کالیفرنیا 

کتاب تولد در کالیفرنیا نوشتهٔ هدی سادات حامی است که انتشارات عهد مانا آن را منتشر کرده است. این داستان  روایت زندگی ستوده یارمحمودی است.

تولد در کالیفرنیا روایتگر سیر زندگی کسانی است که بعد از تحمل سختی ها و آسیب های زندگی و تجربه کردن مسیرهای مختلف، با لطف و یاری خدا، حقیقت را کشف می کنند و پس از آن، آینده خود و اطرافیانشان دستخوش تغییرات و دگرگونی های اساسی می شود؛ به عبارت بهتر، تولدی دوباره!

گزیده کتاب تولد در کالیفرنیا 

ستایش که چهارسال بیش تر نداشت، از ترس گریه اش گرفت. ستیا هم زیر مبل قایم شده بود. قلبم تندتند می زد و زبانم از ترس بند آمده بود. پلیس ها به زبان انگلیسی حرف هایی می زدند و من متوجه منظورشان نمی شدم. ایستاده بودم گوشهٔ دیوار و هاج وواج نگاهشان می کردم. آخر با کلی ایما و اشاره فهمیدم ستایش موقع بازی با تلفن، به اشتباه شمارهٔ پلیس را گرفته! آن ها که رفتند سه تایی مان ساکت و بهت زده روی مبل نشستیم. نگاهم به ساعت بود؛ به عقربهٔ ثانیه شمارش. لحظه شماری می کردم تا مادرم زودتر به خانه برگردد. می خواستم همه چیز را برایش تعریف کنم، بلکه کمی آرام بگیرم.

همان روز عصر، همگی برای خرید به فروشگاهی که در نزدیکی محل سکونتمان بود رفتیم. شاید پدر و مادرم می خواستند ما را از شوک اتفاقی که افتاده بیرون بیاورند. بعد از کلی گشتن توی فروشگاه، گوشت حلال پیدا نکردیم. قیمت میوه هم زیاد بود. آن قدر که توانستیم فقط یک سیب بخریم و نان های تُستی که تا به حال از آن نخورده بودیم و برایمان طعم جدیدی داشت. آن روز تازه فهمیدم نگرانی پدر و مادرم بابت غذا چندان بی راه نبوده. از فروشگاه که برگشتیم، مادرم یک ظرف میوه آورد. سیبی را که خریده بود، توی بشقاب جلوی دستش گذاشت و با چاقو آن را پنج قسمت کرد. با ناراحتی به تکه سیب کوچکی که سهم من شده بود نگاه کردم. ایران که بودیم سبد خرید را میان قفسه های فروشگاه هل می دادم و هر چیزی که دلم می خواست می انداختم تویش.

اما آن روز فهمیدم که دیگر خبری از آن ولخرجی ها نیست. چند هفته بعد، به محلهٔ اوکسبریج در غرب لندن رفتیم؛ به خانه ای کوچک که در برابر خانه باغ تجریش به یک قوطی کبریت بیش تر شبیه بود. در طبقهٔ پایین یک هال با کف پوش چوبی و طبقهٔ بالا دو اتاق خواب و سرویس بهداشتی داشت. تنها مزیت این خانه در این بود که هم به دانشگاه پدرم نزدیک بود و هم به مدرسه ای که توی آن ثبت نام شده بودم. روز اول همراه پدرم به مدرسه رفتم. هوا در آن چند هفته همچنان ابری و دلگیر بود. کل راه دلشورهٔ محیط جدید را داشتم. به استرس روز اول، له شدن مدام حلزون ها زیر پاهایم هم اضافه شده بود و این حالم را بدتر می کرد.

صفحات کتاب :
144
کنگره :
‭CT۱۸۸۸
دیویی :
‏‫‭۹۲۰/۰۵۵‬‬
کتابشناسی ملی :
9365890
شابک :
9786227574746
سال نشر :
1402

کتاب های مشابه تولد در کالیفرنیا