کتاب زیباترین روزهای زندگی خاطرات سیده فوزیه مدیح نوشته سمیه شریفلو توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
مثل خیلی از خانواده های عرب زبان خرمشهر، پرجمعیت بودیم. در خانۀ آبا و اجدادی پدربزرگم، سید محمود مدیح، که او را یوبا محمود صدا می زدیم، در یکی از محله های قدیمی خرمشهر و در صد قدمی مسجدجامع، خیابان فخررازی، کوچۀ فیض، زندگی می کردیم.
در این خانه زیر سایۀ پدربزرگ، بیست و هفت نفر سکونت داشتند: مادربزرگم، خانوادۀ یازده نفرۀ ما به سرپرستی پدرم سیدطالب مدیح، مادرم علویه فَضیله عِیدانیِ موسوی و نُه فرزندشان، عمو سیدمحمد و عموسیدشاکر و خانواده شان، عمۀ کوچکم، نجات، به اضافۀ سه، چهار پیرزن از خویشاوندانمان. همۀ فرزندان یوبامحمود دور او جمع بودند جز عمۀ بزرگم، زهرا که بعد از ازدواجش به آبادان رفته بود.
نظر دیگران //= $contentName ?>
کتاب بسیار یسیار زیبا و جذابی بود همراه راوی در تمامی روزهای تحریر شده لحظات را به تماشا نشستیم و درک کردیم ه...