کتاب مقاومت زنان دشت آزادگان در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در سال ،1359 بیانگر حلقهی مفقودهی یک سالهی جنگ است و برگ زرین دیگری از رشادتها، ایستادگیها و وفاداری زنان این سرزمین به خاک کشورشان. گویای واقعیتهای عمیق و سترگ است که اقتدار یک زن ایرانی با قلبی سرشار از عشق و هیبتی سراسر شکستناپذیر در مقابل دشمنی غدار را به نمایش میگذارد.
آن سوی شط بستان زندگی میکردیم. سحر بود که تانکهای دشمن در زمین زراعی کمین زدند. موقع برداشت محصول هندوانه بود، طوری روی مزرعهی هندوانه رفته بودند، گویی کشتار عظیمی روی داده بود. آب قرمز هندوانه تا بالای زنجیرها پاشیده شده بود. مردم ساکنان روستاهای سناف، خانههای خود را رها کردند و در پناه شط قرار گرفتند، پایینتر از روستاهای تصرف شده. شب بود که بچههای رزمنده به کمک ما آمدند. در نزدیک موقعیت کمین گرفتند. تقریبا توانستند دشمن را به صورت حلقه وار محاصره کنند. در تاریکی شب، اطراف خانهها و قسمت وسط میدان نبرد به دست عدهای از رزمندگان افتاد، اما تانکهای دشمن و نیروهای پیاده، بچههای خط مقدم را دور زدند و داشتند به سمت شط نزدیک میشدند.