کتاب پایان جهانی سازی نوشتۀ استفان کینگ، توسط توحید شکری و مهدی پاک ذات ترجمه شده است. کتاب پیش رو، در جایگاهی نسبتاً بیطرفانه نسبت به تئوریهای عمومی جهانی سازی و تمایلات مربوط به انزواطلبی کشورها، این مسئله را بررسی میکند که چرا تئوری جهانی سازی در عمل، به تدریج رو به افول گذاشته و کلیه کشورها از کشورهای پیشرو و پیرو، به دنبال خروج و به عبارت دیگر گریز از جهانی شدن هستند. نویسنده نگاه تیزبینانه و موشکافانهای به مسائل مختلف داشته است؛ به گونهای که این اثر به دلیل استفاده از دادههای اقتصادی، اظهارنظرهای سیاسی و رویدادهای تاریخی، به یکی از بهترین کتابهای موجود جهت مطالعۀ اقشار مختلف جامعه تبدیل شده است. نویسنده کتاب پایان جهانی سازی را در چهار بخش و یازده فصل گرد آورده و به توضیح هر کدام پرداخته است.
الگوی مرتبط با بازار جهانیشده به این ایده بستگی داشت که با ترک شیوههای شخصی، بازارهای بینالمللیشده میتوانستند پیامدهایی ایجاد کنند که هم در منافع شخصی هر کس و هم در منافع جمعی جوامع بود. با وجود این، پس از بحران مالی، مشخص نبود که این ایده هنوز هم معتبر است یا نه. درواقع، آلن گرینسپن، رئیس سابق بانک مرکزی آمریکا و مشوّق نیروهای بازار برای بسیاری از سالهای زندگی خود، در اکتبر 2008 هنگام ارائه مدارک به کارگروه نظارت و اصلاح دولتی مجلس ایالت متحده، مجبور به اعتراف شد: «برخی از ما، از جمله خودم، که درراستای حفاظت از حقوق صاحبان سهام، بهدنبال نفع شخصی نهادهای وامدهنده بودهایم، در وضعیّت ترسناک ناباوری هستیم». بازارها نمیتوانند بهآسانی در یک خلأ کار کنند. آنها نیاز دارند تا در قالب چند نوع چارچوب نهادی عمل کنند. اما کدام چارچوب؟