رشتة کارآفرینی، رشتة علمی دانشگاهی جدیدی است که از اواخر دهة 1970 و اوایل دهة 1980 میلادی ظهور کرد و زمینه های رشد و توسعة دانش نظری، کاربردی و به طور خاص، دانش سیاستگذاری برای رشد و توسعة فعالیت های کارآفرینی فراهم شد. تداوم رکود اقتصادی در کشورهای اروپایی به موازات رشد و توسعة سرمایه در تحقیق و توسعه و سرمایة انسانی، نیاز به فعالیت های کارآفرینی برای انتقال دانش و فناوری از نهادهایی که آنها را تولید می کنند، به درون کسب وکارها را ضروری ساخت. به موازات رشد کسبوکارهای کارآفرینانه، تفکر و اندیشه برای سیاستگذاری با رویکردهای مختلف، رشد و توسعه پیدا کرد. منطق سیاستگذاری بر رویکردهای شکست بازار، پیامدهای بازار، اهداف و ارزشها استوار است. از جمله، دولت بر اساس شکست بازار و بهینه دوم، به دلیل ماهیت کالای عمومی و وجود اثرات خارجی دانش، فناوری و نوآوری که هستة اصلی دانش کارآفرینی را تشکیل میدهد، مداخله و سیاستگذاری می کند.
طی قریب به نیم سده، شومپیتر ) 1911 ، 1947 ( بر نقش کارآفرین در ابتدا با محوریت نوآوری و سپس با تمرکز بر نهادسازی برای رشد و توسعة اقتصادی تمرکز کرد. در این چارچوب، کارآفرینان با نوآوری در تولید کالاها و خدمات جدید، تعادل بازار را بر هم می زنند و با تخریب خلاق، زمینة رشد و توسعة اقتصادی پویا را فراهم می کنند و با تولید ارزش به ویژه ثروت، رفاه و آرامش را برای جامعه و مردم به ارمغان می آورند. با گسترش اندیشة توسعة کارآفرینی، مبانی نظری و کاربردی دانش سیاست های رشد و توسعة کارآفرینی با یکی دو دهه وقفه از زمان شکل گیری رشتة کارآفرینی، جای خود را در محافل علمی و سیاستگذاری باز کرد. درحالی که رشتة کارآفرینی و دانش سیاستگذاری در مرحلة نوزادی خود قرار دارد، از منظر نظریه پردازی در زمینه های کارآفرینی و سیاستگذاری، تاکنون روند رشد فزاینده ای را تجربه کرده است.
سیاست های کارآفرینی در ابعاد نظری و کاربردی حوزه هایی نظیر نوآوری، آموزش، تأمین مالی و مقررات را پوشش می دهند که به طور مستقیم بر فعالیت های کارآفرینی تأثیر دارد. به موازات آن، سازگاری و هم راستاسازی سیاست های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و قانونی در سطوح محلی، منطقه ای، ملی و بین المللی که به طور غیرمستقیم بر فعالیتهای کارآفرینی تأثیرگذارند، مدنظر دانشگاهیان، پژوهشگران و سیاستگذاران قرار گرفته است....