کارآفرینی از مهم ترین پیشرانهای رشد و توسعه اقتصادی در هر جامعهای خواه تاریخی یا مدرن است. کارآفرینی، اکتشافها و نوآوریهای علمی را از طریق ایجاد مدلهای کسب وکاری جدید و روشهای سازماندهی به خلق محصولات و خدمات جدید به منظور تأمین خواستهها و نیازهای مردم تبدیل میکند. کارآفرینی به واسطه قدرت ایجاد ساختارهای اقتصادی نوین و تحول در مؤسسات موجود، می تواند عنصر تخریب[خلاق]در جامعه باشد، زیرا ممکن است وضع موجود را به چالش بکشد و صنایع تثبیت شده و روشهای انجام کارها را تغییر دهد.تفکر کارآفرینانه به عنوان یکی از جنبههای تمایز کارآفرینان از توده مردم و حتی مدیران غیرکارآفرین، تفکری توسعهگرا، عملگرا، در عین حال مبتنی بر چشم انداز کارآفرینانه در جهت شناسایی و بهره برداری از فرصتهای کارآفرینانه در راستای ایجاد کسب وکارهای جدید و رشد کسب وکارهای تثبیت شده است.
با توجه به آمارهای موجود [مربوط به کسب وکارهای نوپا] به نظر میرسد اغلب کسب وکارهای کارآفرینانه کوچک فقط منابعی مثل منابع انسانی و سرمایه را که ممکن است به طور بالقوه به شکلی بهتر در جای دیگری استفاده شوند، جذب میکنند. آنها این منابع را در سال اول در اختیار میگیرند، تلاش میکنند تا چند سال دوام بیاورند، سپس شکست میخورند و منابع را دوباره آزاد میکنند؛ در یک چرخ ادامهدار بی حاصل. بنابراین کسب مزایای اجتماعی کارآفرینی تنها در مورد افزایش تعداد آنها نیست. در مقابل، سیاستها باید برای شناسایی و پشتیبانی از تعداد کمی از کسب وکارهای نوپای کارآفرینانه که واقعاً میتوانند رشد کنند و مشاغل پایدار ایجاد کرده و موفقیتهای اقتصادی به دست آورند، تدوین شوند تا از این طریق بتوان «برندگان» را انتخاب کرد. البته تدوین چنین سیاستی بسیار دشوار است، همان طور که کارآفرینان نوپا ادعا میکنند. تأمین سرمایه لازم از کسب وکار جدید کارآفرینانه، بیانگر شاخص قوی از توانایی آتی این شرکت برای ایجاد منافع اجتماعی مهم است.