کتاب غروب پالمیرا یا زندگی نامه شهید مدافع حرم علی اصغر شیردل به قلم محبوبه معظمی.
هواپیما در فرودگاه بین المللی دمشق نشست. شادی در چشمان علی موج می زد. شوخ طبعی اش گل کرده بود. نمی گذاشت بچه ها احساس خستگی کنند. از فرودگاه تا مقر نفهمیدند چطور گذشت. مقر اولشان ساختمانی شیشه ای در یک کیلومتری فرودگاه دمشق بود. آن ساختمان عظیم، چهار طبقه بود و مقر استقرار نیروها بود. مقر بعدیشان، سازمان آب تدمر بود. تدمر یکی از شهرهای تاریخی سوریه بود که مهمترین ویرانه های تاریخی جهان، با نام پالمیرا، در آن قرار داشت. پالمیرا شهری قدیمی در سوریه، بین دمشق و حمص و در 210 کیلومتری شهر دمشق بود. هر سال سیل توریست ها از سرتاسر دنیا به پالمیرا روان می شدند. تدمر برای داعشی ها منطقۀ سوق الجیشی و حیاتی بود که از یک سو به منطقۀ آراک می رسید. آراک منطقۀ استراتژیک سوریه بود و چاه های نفتی و پالایشگاه های مهم داشت. تدمر از سوی دیگر، به دیرالزور وصل بود که رزمندگان، قصد فتح آنجا را داشتند.