کتاب شناسنامه شهید حمید سیاهکالی مرادی

امتیاز
5 / 0.0
خرید
10,000
5%
9,500
نظر شما چیست؟

کتاب شناسنامه شهید حمید سیاهکالی مرادی، دفتر سوم از «مجموعه شناسنامه شهدا که یکی از اهداف آن، آشنا ساختن مخاطب با شهیدان دفاع مقدس و شهیدان جبهه مقاومت، به همراه پیمان ‌نامه وفاداری به آرمان‌ های شهیدان بزرگوار» می باشد، با قلم نیره السادات موسوی به رشته تحریر درآمده است. این کتاب در قطع و اندازه ی جیبی توسط انتشارات کتابک منتشر و در دسترس علاقه مندان به کتاب های ادبیات مقاومت و دفاع مقدس قرار گرفته است.

معرفی کتاب شناسنامه شهید حمید سیاهکالی مرادی

کتاب شناسنامه شهید حمید سیاهکالی مرادی، با بیانی ساده و روان به روایتی مختصر از زندگی و خاطرات «شهید حمید سیاهکالی مرادی» از دیدگاه همسر ایشان می پردازد. شناسنامه حاضر، منتخبی از «آداب اخلاقی، معنوی و خصوصیات فردی و اجتماعی» این شهید بزرگوار را برای مخاطبان به تصویر کشیده است.
حمید در چهارم اردیبهشت ماه سال شصت و هشت در قزوین به دنیا آمد. این شهید بزرگوار از همان ابتدا علاقه ی شدیدی به شغل پاسداری داشته و در تیپ هشتاد و دو صاحب الامر(عج) گردان سیدالشهدا(ع) خدمت نموده و در 21 آبان سال 94 به کشور سوریه اعزام و در 4 آذر همان سال در جنوب غربی حلب سوریه به مقام شهادت نائل و در 8 آذر سال 94 در گلزار شهدای قزوین به خاک سپرده شد.

برشی از متن کتاب شناسنامه شهید حمید سیاهکالی مرادی

- تنها جایی که دوست نداشت شانه به شانه ی هم راه برویم، گلزار شهدا بود. می گفت: «ممکن است همسر شهید حتی اگر پیر هم شده باشد، ما را ببیند و یاد شهید و روزهایی که با هم بودند بیفتد و دل تنگ شود. بهتر است رعایت کنیم و با فاصله راه برویم.»
- اولین سال تحویل ازدواج مان رفتیم قم. گفت: «من تو را از حضرت معصومه (س) گرفتم. می خواهم برویم و تشکر کنم.» داخل صحن آئینه به سمت ضریح گفت: «خانم! خانمم را آوردم ببینی. ممنون که مرا به عشقم رساندی!»
- با حمید نیت کردیم برای این که در مراسم عروسی مان هیچ گناهی انجام نشود، سه روز روزه بگیریم.
- ماشین عروسی مان پراید بود و خیلی هم ساده تزئین شده بود.
- احترام گذاشتن به مادرش برای من خیلی خوشایند بود. اعتقاد داشتم آقایی که احترام مادرش را دارد، به مراتب بیشتر از آن احترام همسرش را خواهد داشت.
- همیشه وقتی اوضاع زندگی برایش سخت می شد یا از چیزی ناراحت بود این جمله را می گفت و آرام می گرفت، «وَ کفی بالحِلم ناصرا» و صبر برای یاری انسان کافی است. حتی در پایان نوشته هایش این جمله را می نوشت.
- آداب همسرداری اش عالی بود. احترام خاصی برای من قائل بود. کلمات «دوستت دارم» و «عاشقتم» را به راحتی بیان می کرد. آشپز خوبی بود. در کارهای منزل به من کمک می کرد. وقتی به شوخی به حمید می گفتند زن ذلیل، می گفت: «من زن دلیل نیستم. زن شهیدم!»
- یک روز که آمدم خانه، دیدم یک برنامه ی هفتگی غذا، متبرک به نام ائمه را در یخچال نصب کرده بود. گفت: «از این به بعد هر غذایی درست کردیم، نذر یکی از ائمه باشد. این طوری باعث می شود. هر روز غذای نذری اهل بیت (ع) بخوریم و روی نفسمان تأثیر مثبت می گذارد.»
- شب تاسوعا برای حمید یک شب ویژه بود. می گفت: «دوست دارم مثل آقایم حضرت ابوالفضل (ع) مدافع حرم بشوم و دست و پاهایم فدای حضرت زینب (س) شود».. .

خرید کتاب شناسنامه شهید حمید سیاهکالی مرادی

نسخه چاپی کتاب شناسنامه شهید حمید سیاهکالی مرادی را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید و پس از دریافت کتاب از محتوای ارزشمند آن بهره وافی و کافی ببرید.

صفحات کتاب :
16
دیویی :
297/998
شابک :
9786007362785

کتاب های مشابه شناسنامه شهید حمید سیاهکالی مرادی