کتاب همبستگی اجتماعی، وفاق اجتماعی: تأملی بر آسیب شناسی و راه بردهای گسترش آن در جامعه نوشتۀ عبدالمحمد مصطفایی، با محور قرار دادن سیره ی نظری و عملی امام خمینی (ره)، تلاش نموده تا بنیان های همبستگی و وفاق اجتماعی را تبیین و تحلیل کند و راهکارهای مورد نظر را در حد توان عرضه نماید.
جوامع انسانی بر اساس «فطرت» نیازمند تبادل افکار و اندیشه می باشند تا بتوانند در این بستر نیازهای روحی و مادی خود را تأمین کرده و تعامل سازنده ای را برای تکامل و پیشرفت خود در بستر گفتگو سامان دهی کنند و نیز بتوانند از این طریق به همگرایی، همدلی و «همبستگی اجتماعی»، به عنوان حلقۀ اتصال، پیشرفت هر چه بهتر و سریع تری را در عرصۀ زندگی اجتماعی رقم زده و مانع بروز شکاف های اجتماعی در بین اقشار جامعه گردند. لذا می کوشند برای رسیدن به همبستگی اجتماعی مطلوب، بسترهای لازم و قانونی آن را فراهم نمایند.
تحول، تکامل و شکوفایی هر انسانی در گروی نحوۀ تعامل اجتماعی اوست و شخصیت وی بر اساس روابط او با اطرافیانش، چه در حوزۀ خانواده و چه در حوزۀ اجتماع، شکل می گیرد. تعادل در خط مشی زندگی اجتماعی، عامل بسیار مؤثری است که فرد برای پیوند مستمر خود با خانواده، بستگان و جامعه به آن نیازمند است. چنانچه بسترهای حقوقی و عرفی در هر جامعه نهادینه شده باشند، هر فرد و نهادی می تواند تعامل مفید و مؤثری را که لازمۀ زندگی جمعی است به دست آورده و آن را برای رسیدن به تعادل در رفتار و گفتار اجتماعی خود رصد و مدیریت کند.
در بخشی از کتاب همبستگی اجتماعی، وفاق اجتماعی می خوانیم:
مرسوم و معروف شده است که ایرانیان افرادی تک رو، منفعت طلب، خود محور و فاقد روحیۀ لازم برای انجام امور جمعی و مسئولیت های مشترک هستند و در مجموع منافع فردی را بر مصالح جمعی مقدم می دارند؛ البته باید در نظر داشت که در روانشناسی اجتماعی اقوام و ملل، بیان این عبارات کلی تا چه اندازه از اعتبار برخوردار است و نیز موارد ضد و نقیضی که در اینگونه منابع تاریخی یافت می شود، اعتماد و استناد به آن ها را مشکل می سازد.
به هر حال اگر این موضوع (تقدم منافع فردی بر جمعی) در برخی ادوار تاریخی در مورد ایرانیان صادق بوده، نباید برخوردی روانشناسانه و احیاناً نژادگرایانه با آن کرد؛ زیرا فردگرایی منفی، به معنی خود پرستی، خصیصۀ ذاتی ایرانیان نیست؛ همانگونه که جمع گرایی، به معنی تقدم مصالح جمعی بر فردی، ویژگی ذاتی غربی ها و ملل پیشرفته نیست. اصولاً در مبارزه بر سر منافع (مبارزه برای بقا) فرقی بین تاریخ شرق و غرب وجود ندارد. انسان غربی هم بارها اعمال استبداد خودمحوری و... از خود نشان داده و اگر موفق نشده، باید علت را در امور دیگر جستجو کرد.
موارد متعددی وجود دارد که ایرانیان، نه تنها فردیت خود را در خدمت جمع قرار داده اند، بلکه فدای جمع و منافع آن نیز کرده اند. از جانبازی اساطیر و قهرمانانی نظیر «آرش کمانگیر» و «اریو برزن» گرفته تا مجاهدت و ایثار و از خودگذشتگی فرزندان این مرز و بوم در مقابل دشمن متجاوز بعثی. بنابراین باید به سراغ آن دسته از علل و عواملی گشت که احیاناً در یک دورۀ تاریخی خاص به تقویت و بروز چنین صفاتی منجر شده و احتمالاً در شرایطی دیگر عکس آن رخ داده است.
کنگره :
JC۳۲۸/۲/م۶و۷ ۱۳۹۷
شابک :
978-600-309-364-5