خلاصه داستان الیور تویست (Oliver Twist) یک رمان اجتماعی است که تا امروز جزء پرفروش ترین رمان ها به شمار می آید. کتاب الیور تویست، دومین رمان مشهور چارلز دیکنز توسط گروه سبکتو گردآوری و ترجمه شده است.
کتاب الیور تویست، دومین رمان مشهور چارلز دیکنز است. این رمان در ابتدا به صورت پاورقی در یک ماهنامه انگلیسی منتشر می شد و بعد از مدت ها در سال 1838 میلادی برای اولین بار به صورت کتاب منتشر شد.
داستان در مورد پسرکی است که در نوانخانه بزرگ می شود و بعد از فرار از آن جا درگیر اتفاقات ناخوشایندی می شود. این کتاب هم مانند سایر آثار دیکنز برگرفته از دوران کودکی خودش و البته واقعیت جامعه آن روزهای لندن است.
الیور تویست پسر کوچک و یتیمی که پدر و مادر خود را از دست داده و در عرصه گیتی تک و تنها مانده به دنیای اطرافش وارد می شود. جامعه ای که قانون جنگل با همه بی رحمی در آن رواج دارد و پسر کوچک باید با چنگ و دندان از خود دفاع کند و اگرنه دیگران پاره پاره اش می کنند. الیور کودک بی سرپرستی است که سالیان نخست زندگی اش را در یتیم خانه می¬ گذراند. مسئولان یتیم خانه او را به دست مردی تابوت ساز می سپارند تا برای او کار کند. از اینجا زندگی الیور وارد مرحله ای تازه می شود و او به دنبال سرنوشت خود به راه می¬ افتد. در طرف دیگر نیمه پنهان زندگی اوست که کم کم به او نزدیک می¬ شود.
منافع عده بسیاری ایجاب می کند که او، علی رغم ثروت فراوانی که از پدر به ارث رسیده، در فساد و تباهی فرود رود. ولی الیور کوچک برای دنیای تیرگی ها ساخته نشده و سرانجام در نبرد خونینی که در آن خوبی ها و بدی ها یک بار دیگر در مقابل هم صف آرایی می کنند، موفق می شود که خود را از چنگ افراد بد سرشت و کسانی که طمع ثروت او را در دل دارند، خلاص کند. اما پس از آن الیور باز گرفتار سختی ها و مشکلات می شود.
کتاب الیور تویست از چهار فصل با عناوین زیر تشکیل شده است:
فصل اول: تولد و دوران کودکی، خانه فاگین
فصل دوم: دوره ای جدید در زندگی الیور، سرقت
فصل سوم: مانکس، صندوقچه کوچک، نقشه نانسی
فصل چهارم: پل لندن، برادر الیور، سرنوشت قاتل
چارلز دیکنز (Charles Dickens)، برجسته ترین نویسنده عصر ویکتوریایی و تاثیرگذارترین نویسنده بعد از شکسپیر است. در تمام رمان های او می توان تلفیقی از خیال پردازی، واقعیت های اجتماعی و دوران کودکی خودش را دید. رمان های دیکنز غالبا شما را در گوشه ای از داستان با اتفاقات ناگهانی شگفت زده می کنند و در پایان حقیقتی را به شما نشان می دهند که کامل درک می کنید.
در تمام رمان های چارلز دیکنز می توانید تقابل شخصیت های سفید و آرمان گرا را با افراد سیاه و بد ذات ببینید. در داستان دو شهر او از واقعیت یک لندن کثیف پرده برداری می کند و در الیور توئیست می خوانیم که فردی که به اصول اخلاقی پایبند بماند از سرنوشت خوبی برخوردار می شود. از مهم ترین آثار او می توان داستان دو شهر، سرود کریسمس و الیور توئیست را نام برد.
نام شخصیت اول رمان الیور تویست رمان مشهور چارلز دیکنز می باشد. آقای بامل کودکی که در کارگاه به دنیا آمده بود را الیور نامید.
صبح روز بعد الیور از خواب بیدار شد و هیچ صدایی در خانه نبود. او تنها در اتاق خود منتظر فاگین ماند. در غروب همان روز فاگین با یک جفت کفش محکم به خانه برگشت.
«اینارو بپوش الیور عزیزم. کلی راه باید بری. بیل برای یه سری کار داره. نانسی تو رو تا اونجا می بره برمی گردونه.»
کمی دیرتر نانسی به خانه آمد و الیور را خود برد. آن ها از چند کوچه تاریک عبور کردند و به خانه ای در بتنال گرین رسیدند. نانسی گفت: «ساکت باش تا مشکلی برات پیش نیاد. بیل مثل فاگین نیست. هر وقت که ازت عصبانی بشه تو رو میزنه. من به زودی بهت کمک می کنم، ولی الان کاری از دستم برنمیاد.»
وقتی به خانه رسیدند، بیل سایکس منتظرشان بود. الیور را به سمت خود کشید و تفنگی را به او نشان داد.
«تفنگ رو پر کردم و فردا با خودم میارم. هر حرکت اضافی کنی، بهت شلیک می کنم. نانسی غذای ما رو بیار که باید فردا صبح زود بیدار شیم.»
صبح روز بعد، وقتی هنوز هوا تاریک بود، آن ها مشغول خوردن صبحانه بودند. بیل به نانسی گفت که از خانه بیرون نرود و با سگ همانجا منتظر بماند. وقتی از خانه خارج شدند، باد سختی می وزید. آن ها کل روز در حرکت بودند و حوالی غروب به شپرتون رسیدند. الیور کاملا خسته شده بود. در آن جا به خانه ای قدیمی رسیدند و وارد خانه شدند. بیل سایکس با صدای بلندی گفت:
«توبی ما رسیدیم. یکی از بچه های فاگین که در موردش صحبت کرده بودیم هم با خودم آوردم. یه چیزی بیار بخوریم.»
بعضی از جملات کتاب:
«به من گوش کن. وقتی که پدرت جوان بود، با زنی که ده سال از او بزرگتر بود ازدواج کرد. ازدواج آنها هیچوقت به خوشحالی ختم نشد و حاصل اون ازدواج تو بودی. سالها بعد والدینت جدا شدند.»
...
صدای در دوباره بلند شد. توبی در را باز کرد. چارلی به داخل خانه آمد و وقتی سایکس را دید، فریاد زد:
«من میدونم تو چی کار کردی. قاتل. دوست ندارم نزدیک تو باشم. کمک! کمک! یک قاتل اینجاست!»
...
مانکس از انگلستان خارج شد و به امریکا رفت. او در زندان مرد. آقای برونلا خانهای در چرتسی در نزدیکی خانه مایلی خرید. او الیور را به خانه خود برد و او را فرزند خوانده خود نامید...
با اقتباش از کتاب الیور تویست فیلمی ساخته شد و به اکران در آمد و قاعدتا طرفداران خاص خودش را داشت.
نسخه الکترونیک خلاصه داستان الیور تویست را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کرده و سپس آن را در کتابخوان فراکتاب مورد مطالعه قرار دهید.
مشخصات خلاصه داستان الیور تویست در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | سبکتو |
نویسنده: | چارلز دیکنز |
مترجم: | گروه سبکتو |
تعداد صفحه: | 127 |
موضوع: | رمان خارجی، داستان کوتاه |
قالب: |