کتاب دو نظریه تروریسم و فداکاری در ایران اثری از یعقوب توکلی است. در این کتاب به دو مقوله عصر معاصر ایران و جهان یعنی تروریسم و فداکاری پرداخته شده است و ابعاد و جنبههای گوناگون آن مورد بررسی قرار گرفته است.
اقدام تروریستی باید آنقدر برای عامل آن اهمیت داشته باشد که ارزش فداکاری (صرفنظر از هرگونه ارزشگذاری) را داشته باشد و این بر ضرورت وجود یک نظام فکری و سیاسی مشخص نزد تروریست تأکید میکند. کتاب دو نظریه تروریسم و فداکاری در ایران از این حیث نمونه خوبی به شمار میآید که مؤلف از همان آغاز با تفکیک و تمیز نهادن میان دو نوع خشونت سیاسی ذیل تعاریف «آنانی که در راه رسیدن به اهداف سیاسی به اعمال خشونتآمیز تروریستی دست میزنند» و «آنانی که در دفاع از ملت در مبارزهای قهرآمیز فداکاری میکنند و به شهادت میرسند»، به بحث درباره تروریسم در ایران و انواع و انگیزههای متعدد آن پرداخته است.
در ادامه هم با یادکرد نخستین چهرههای انقلابی که مورد هدف اقدامات تروریستی گروههای سازمانیافته واقع شدند، «گروه فرقان» را مورد بررسی قرار داده و از ارتباط سفارت آمریکا در ایران (لانه جاسوسی) با این گروهک انحرافی پرده بر میدارد. «نظریه فداکاری در انقلاب اسلامی» عنوان بخش دوم این کتاب است که پس از مقدمهای مستوفا در زمینه «حاکمیتها و حامیان و مخالفانشان» و تقسیمبندی گروه حامیان به انواع مختلف: حامیان فداکار، حامیان معتقد، حامیان متقاعد، حامیان فداکار متوقع، حامیان مجبور، حامیان فعال و حامیان عادی، به تبیین کلیه مفاهیم مطروحه در پیوند با مصادیق مشخصی از انقلاب میپردازد.
پارهای از گروهها از تروریسم به عنوان ابزار استفاده کرده و یا از آن به عنوان ابزار تاکتیکی بهره جستهاند و از ترور مخالفان به عنوان وسیله و برنامهای کوتاهمدت برای ارعاب دشمن و عقب راندن آن از مواضع مورد تصرف یا تغییر اراده سیاسی و تحمیل اهداف مورد نظر یا وسیلهای برای اعلام وجود و تداوم مبارزه بهره بردهاند. طبیعی است که چنین سازمانهایی در صورت تغییر وضعیت و شرایط سیاسی ابزار ترور را به کناری مینهند و ترجیح میدهند از ابزار سیاسی و یا قدرت دیگری غیر از تروریسم، که حداقل دارای کارکرد قانونی و سیاسی بوده باشد، بهره گیرند.
به عنوان نمونه سازمان آزادی بخش فلسطین از ابزار ترور متقابل علیه عناصر رژیم صهیونیستی به عنوان وسیلهای برای عملیات مقاومت و رفع اشغال از سرزمین فلسطین استفاده کرد، اما وقتی در برابر فشار نظامی و سیاسی گسترده و تروریسم نیرومندتر و سازمانیافتهتر رژیم صهیونیستی قرارگرفت، استفاده از آن را به کناری نهاد و به فعالیتهای سیاسی و دیپلماتیک و فعالیت در چهارچوب قراردادهای صلح روی آورد.