واضح است که هر تاریخی، فرهنگ و تمدنی دارد. تمدن های بسیاری در گستره خاک به وجود آمده و پس از چندین سال از بین رفته و جای خود را به تمدن تازه ای داده اند. شکی نیست که آن ها، تاثیر جزئی بر همدیگر داشته اند، امّا، آنچه که آنها را از هم منفک و حتی به مثابه شناسنامه ای هویتشان را معلوم ساخته، باطن آن ها یعنی «فرهنگ»است.
آن چه خواندید بخشی از کتاب «تفکر، فرهنگ و ادب، تمدن» نوشته اسماعیل شفیعی سروستانی بود. نویسنده در این کتاب به معرفی مدنیت در گذشته و حال می پردازد و جایگاه فرهنگ و نسبت آن با مدنیت را تبیین می کند و در فصول بعدی، جایگاه انسان و پرسش ها و منشأ بی قراری وی را شرح می دهد و در آخر مدینه فاضله و تعریف آرمانیش را به جهان در عصر غیبت و آستانه ظهور پیوند می دهد.
سبک نگارش و فصل بندی اثر مانند کتب آموزشی انتخاب شده است تا امکان مطالعه تدریجی و آسان آن فراهم شود.
کنگره :
PIR8123/ف936ت7 1383
دیویی :
8فا4/62ش561ت
کتابشناسی ملی :
م82-30144