نظر شما چیست؟
در یک صبح زمستانی وقتی سگ کوچولو از خواب بیدار شد دید که برف همه جا رو پوشانده و همه جا سفید شده.

سگ کوچولو لباس های گرمش رو پوشید و زود از خانه بیرون رفت.

اون مشغول برف بازی شد و از دیدن آن همه برف ذوق زده شد.

همینطور که در حال برف بازی بود، ناگهان چشمش به رودخونه افتاد که یخ زده بود…

کتاب های مشابه ماهی کوچولو یخ نمیزنه