امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
240,000
نظر شما چیست؟
روشن مثل عشق، تاریک مثل مرگ که ششمین رمان محمد اوزون است، در سال 2000 به زبان تُرکی ترجمه شد و در طول همان سال یازده بار تجدید چاپ شد و بعد از آن از سوی دولت وقت توقیف گردید.

داستان از زاویه ی دید سوم شخص روایت می شود، البته گاه نویسنده خود شخصاً در داستان حضور می یابد (مثلاً در فصل های هفتم و شانزدهم) و با شخصیت های داستانش به گفتگو می نشیند و بخشی از روایت را به شکل اول شخص پیش می برد، که این خود خصوصیتی پسامدرن به رمان می دهد. رمان با مرگ (مرگ اولین شخصیت اصلی، یعنی کبوتر) آغاز می شود و با مرگ (مرگ دومین شخصیت اصلی، یعنی باز) به پایان می رسد؛ و در این میان تنها عشق است که می ماند.


«کبوتر من! »
کبوتر آرام لب های خشکیده اش را تکان می دهد. مثل خاک خشک و تشنه ای که چشم به راه
باران است.
کبوتر می خواهد بخندد...
با وجود همه ی مصیبت ها بخندد...
با عشق و به گرمی بخندد...
خنده ی عشق را به نمایش بگذارد. باز نگاهش می کند...
بسیار گرم و در همان حال بسیار درمانده، به چشم های کبوتر نگاه می کند...
به عمق چشم ها و به عمق نگاه هایش نگاه می کند.
گویی می خواهد از راه چشم هایش کبوتر را در عمق قلبش جای دهد.
باز تا آن دم هرگز چنین حس عمیق و غمگینی را در درون خود احساس نکرده است...
هرگز در چنگال چنین موج سهمگینی گرفتار نشده است.
کبوتر... علتش کبوتر است.
کبوتر، سرنوشتی درهم آمیخته...
سرنوشتی روشن...
سرنوشتی تاریک...
مایه ی زندگی...
مایه ی مرگ و نیستی.
کبوتر مایه ی صبر و شکیبایی...
دیویی :
891/5973
کتابشناسی ملی :
4494564
شابک :
978-600-326-245-4
سال نشر :
1395
صفحات کتاب :
319
کنگره :
PK6908/9‏‫‭/‮الف‬8ر9 1395

کتاب های مشابه روشن مثل عشق تاریک مثل مرگ