کتاب خمره به نویسندگی هوشنگ مرادی کرمانی می باشد که توسط انتشارات معین روانه بازار کتاب شده است.
کتاب داستان آن خُمره نوشته هوشنگ مرادی کرمانی (همان نویسنده داستان محبوب " قصه های مجید " ) است که نگارش آن در سال 1367 به پایان رسید و برای اولین بار در سال 1372 به چاپ رسید. داستان آن خُمره، حکایتی است شنیدنی و روایتی است ساده از مردمانی که در رنج و درد و محرومیت زندگی میکنند ولی همچنان قلب هایشان بزرگ و دست هایشان سخاوتمند است و با کمک یکدیگر زندگی را جریان می دهند. داستان آن خُمره در واقع حکایتیست ساده از یک فرهنگ غنی که روالی ساده دارد و زمانی که آن را میخوانید پیچ و خم زیادی در آن احساس نمیکنید، اتفاق شگفت انگیزی رخ نمی دهد، هیجانی به شما وارد نمیشود، توصیفات پیچیده ای ندارد و شما را دچار ترس و وحشتی نمیکند ولی با اینهمه وقتی که آن را شروع به خواندن میکنید آنچنان گرم و صمیمی است و به دل مینشیند که دوست دارید که تا آخر ادامه دهید.
داستان حکایت معلم جوانیست که به یکی از دورافتاده ترین روستاهای ایران منتقل میشود و از آنجایی شروع میشود که خُمره مدرسه که درواقع تنها منبع ذخیره آب است میشکند و به دلیل دور افتاده بودن روستا و نبود امکانات و راه های ارتباطی، خریدن خُمره نو ممکن نمیشود و در پی این اتفاق مشکلات زیادی برای این معلم جوان، دانش آموزان و مردم روستا به وجود می آید و برای حل این مشکل جریاناتی اتفاق می افتد که خواندنش خالی از لطف نیست .
نویسنده تصویری جدید از فرهنگ روستایی ارائه میدهد. اگر مخاطب او با این فرهنگ آشنا نباشد، متوجه شرایط و اتفاقاتی میشود که احتمالا در زندگی شهری خود با آنها روبهرو نشده است؛ اما خواندن کتاب برای شناخت این فرهنگ و سبک زندگی بسیار مناسب است. در طول داستان مخاطب از برخوردهای اشتباه مردم روستا به ستوه میآید. آقای معلم هم همینطور؛ اما هرچه میگذرد به رفتار آنها عادت میکنند؛ حتی آنها را درک میکنند. تا جایی که معلم ناامید میشود و تصمیمات جدیدی میگیرد. در نهایت، بالاخره شرایط تغییر میکند؛ اما مخاطب میداند که این تغییر حقیقی نیست و در انتها افراد تغییر نمیکنند؛ اما او هم مثل معلم دوباره امیدوار میشود.
هوشنگ مرادی کرمانی در کتاب خمره داستان بچههای مدرسه یک روستا را روایت میکند. خمرهای که بچههای مدرسه از آن آب مینوشند شکسته است و قابل استفاده نیست. مسئولان مدرسه، دانشآموزان و حتی اهالی در تلاش هستند تا این مشکل را برطرف کنند. در این مسیر، ماجراهایی پیش میآید که خواندن آن خالی از لطف بهنظر نمیرسد.
کتاب خمره، داستانی بومی درمورد مردم روستایی دورافتاده و محروم در ایران است و مدرسهای که برای بچههای این روستا دایر شده است. زمستان و سرمای آن باعث شکستن خمرهی آب مدرسه شده است که از آن به عنوان آبخوری استفاده میشود و نیاز به تعمیر یا تعویض دارد. مدرسه فقط یک معلم دارد که مسئولیت همهی بچهها برعهدهی اوست. او به هر دری میزند تا خمره را تعمیر کند یا یک خمرهی جدید برای مدرسه تهیه کند؛ اما آنچه در داستان مطرح میشود، نتیجهی این جستوجو نیست؛ بلکه اتفاقاتی است که در روند آن برای آقای معلم، بچهها و اهالی روستا میافتد.
آقا میگویند بابابزرگ عباسعلی، خیلی سال پیش، میرفته شهر. بالای آبادی که میرسد، دوروبرش را نگاه میکند و وقتی میبیند کسی آن دورو حوالی نیست با خیال راحت مینشیند زیر درخت چناری که غذا بخورد. موقعی که لقمه را میبرده به طرف دهانش، دستش میلرزد و یک دانه برنج، از توی لقمه میافتد، و میرود لای سنگهایی که رویشان نشسته بوده. بابابزرگ سنگها را جابهجا میکند تا دانه برنج را پیدا کند. دانه برنج هم لج میکند، هی میخزد و میرود زیر سنگی دیگر. بابا همین طور سنگها را میکند و برمیدارد و به دنبال دانه برنج میگردد. زیر لب میگوید: بالاخره پیدات میکنم. نمیگذارم به چنگ گنجشکها و کفترهای کوهی بیفتی. القصه، با کندن و برداشتن سنگها چالهای درست میشود به این بزرگی، عین چاه. از قضای روزگار، از ته چاه آب درمیآید. بابا دانه برنج را از روی آب میگیرد و میخورد و قاه قاه میخندد. خوشحال میشود که هم دانه برنج را پیدا کرده و هم به آب رسیده. به کسی هم چیزی نمیگوید. بعدها زمینهای آن دور و حوالی را گندم و جو میکارد. با همان آبی که پیدا کرده بود، آبشان میدهد و صاحب ملک و باغ میشود.
برای خرید کتاب خمره به سایت و اپلیکیشن فراکتاب مراجعه کنید و از مطالعه این کتاب لذت ببرید.
"ناز بالش" اثری است جذاب دیگری است به قلم همین نویسنده که در آن داستانی سرگرم کننده را برای مخاطب تعریف می کند. قصه از جایی آغاز می شود که یک مرد ملبس به لباسی عجیب و غریب، جنب پیاده روی شهرکی که پیش تر روستا بوده، روی یک "ناز بالش" قرمز رنگ، چند تخم کدوتنبل قرار داده و آن ها را دانه ای هزار تومان می فروشد.
نخستین فردی که از او خرید می کند، مردی است به اسم آقا ماشاءالله و خانواده ی وی از شخصیت های فرعی داستان "ناز بالش" به حساب می آیند. شخصیت هایی که همه به نوعی با هم در ارتباط هستند و در شهرکی که قبلا شهر عدس کار خوانده می شد و حالا به آن شهرک آرزوها می گویند، دور هم گرد آمده اند تا داستان ساعت بزرگ شهر را شکل دهند.
این کتاب را در فراکتاب با تخفیف ویژه تهیه کنید.
مشخصات کتاب خمره در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | معین |
نویسنده: | هوشنگ مرادی کرمانی |
تعداد صفحه: | 150 |
موضوع: | داستان |
قالب: | چاپی با تخفیف ویژه |