شهید نعمت الله نجفی در سال ۱۳5۲ در افغانستان به دنیا آمد. در شش سالگی پدرش را از دست داد و به همراه عمویش به ایران آمد. از همان شش سالگی کار می کرد. بر اثر مشکات زندگی، در همان دوران ابتدایی ترک تحصیل کرد. هرچند نتوانست به صورت کلاسیک درس بخواند، بعدها خودش مطالعه را پی گرفت.
علاقۀ همیشگی اش خواندن و نوشتن و حفظ کردن بود. به دلیل اطاعات زیادی که کسب کرده بود، او را در محل کار «شیخ» صدا می کردند و دوستان و همکاران و فامیل چنانچه سؤالی داشتند، از او می پرسیدند و در کارها با او مشورت می کردند. کتاب های ارزشمند شب های پیشاور و در محضر لاهوتیان و گزیدۀ الغدیر و آنگاه که هدایت شدم را همیشه می خواند. با صحیفۀ سجادیه انس داشت.
کتاب با ارزش نهج البلاغه را دو بار از اول تا آخر دوره کرده بود. هنگام خواندن نهج البلاغه، به هر خطبه و نامه ای که می رسید، درنگ می کرد و در آن می اندیشید و آن را با خود مطابقت می کرد و بعد خطبۀ بعدی را می خواند.
مؤمن و معتقد و متعهد بود. مهربان و خوش اخاق و باصفا بود و خوش رو و خوش برخورد. به نماز اول وقت مقید بود و تا آنجا که امکان داشت، نماز را در مسجد و به جماعت برگزار می کرد. در راه به دست آوردن مال حال سخت کوش بود. حال و حرام را رعایت می کرد و از مال شبهه ناک فراری بود. به پرداخت خمس و صلۀ رحم توجه داشت و حق الله و حق الناس را رعایت می کرد.
به محضر چهارده معصوم مخصوصاً امام زمان(عج) و فاطمۀ زهرا(س) ارادت داشت. با وجود خستگی از کار، شب ها بعد از یک روز سخت بنایی و گچ کاری، در مجالس مذهبی اهل بیت شرکت می کرد. بسیار ساده زیست و بی اعتنا به دنیا و مشتاق به امور آخرت و مهیاشدن برای سفر آخرت بود.
در پیِ مسائل سوریه و تعرض تکفیری ها به حرم حضرت زینب(س) لباس جهاد بر تن کرد و عازم آن کشور شد. چهل روز در آنجا بود و عاقبت در عملیات تل قرین در نزدیکی مرز اسرائیل در ایام شهادت بانو فاطمۀ زهرا(س) به شهادت رسید. او را همراه با فرماندهان خود شهید ابوحامد و شهید فاتح و چند شهید دیگر در روز پنج شنبه ۱۴اسفند۱۳9۳ از مقابل مهدیۀ مشهد به سمت حرم امام رضا(ع) تشییع کردند و در بهشت رضا به خاک سپردند.
کنگره :
BP52/66 /ن3م8 1395