کتاب بندها نوشته دومینیکو استارتونه می باشد. این کتاب با ترجمۀ امیرمهدی حقیقت در نشر چشمه منتشر شده است.
دومینیکو استارتونه، نویسنده سرشناس ایتالیایی، حالا به لطف ترجمه انگلیسی بندها به قلم جونپا لاهیری به شهرت جهانی رسیده است. استارتونه سیزدهمین رمانش، بندها، از زندگی مشترک واندا و آلدو مینویسد که مثل باقی زندگیهای مشترک، سختیها، تنشها و ملالهای خودش را داشته است. حالا پس از چند دهه زخمهای گذشته انگار بهبود یافته و این زوج جان سالم به در بردهاند، اما اگر از نزدیکتر نگاه کنیم، شاید ترکهایی را ببینیم که ما را یاد چینیهای بند زده بیندازد.
استارتونه که برنده جایزه معتبر استرگا در ایتالیا شده، در بندها از پایبندی و وابستگی، عشق و رابطه مینویسد و پیامدهای اجتناب ناپذیر کارهایی را که در زندگی عاطفی و خانوادگی خود میکنیم بیرحمانه پیش چشممان میگذارد.
بندها در نگاه نخست شاید یک ملودرام عاشقانه جلوه کند، یک رمان سرگرم کننده که به نیت جذب مخاطب و رضایت خواننده نوشته شده است. اما این ظاهر ماجراست و در پس آن رمان به زندگی مشترک یک زوج میپردازد که حالا در مسیر ملال انگیز سالهای بعد از ازدواج افتاده است. نویسنده میکوشد دست روی نکاتی بگذارد که پرداختن به آنها میتواند نشاندهنده تنش هایی باشد که این زندگی به ظاهر به ثبات رسیده را تهدید میکند.
کتاب بندها شرح پیوند خانوادگی و گریز از این پیوند و در عین حال وابستگی به آن است و همچنین شرح دورانی از تاریخ اجتماعی اروپا که ارزشهای فرهنگی و اجتماعی در حال دگرگونی بودند. همچنین از تأثیر زمان بر روابط و احساسات آدمها سخن میرود و از آنچه در طی زمان فرسوده و فراموش شده اما با یک اتفاق نامتعارف بار دیگر زنده میشود و انسان را به بازنگری در گذشتۀ از یاد رفته، یا چه بسا بهعمد به دست فراموشی سپرده شده، وامیدارد.
کتاب بندها رمانیست با سه راوی که دوتا از آنها زن و شوهری به نامهای واندا و آلدو و سومی آنا، فرزند دختر این زن و شوهر، است.
بخش اول کتاب «بندها» روایت واندا است در قالب نامههایی که او در دورهای که آلدو او و بچهها را ترک کرده به آلدو مینوشته است. واندا در این نامهها آلدو را به بیمسئولیتی و خودخواهی متهم میکند و از او میخواهد که بر بزدلیاش فائق آید و برگردد و بهطور واضح درباره خیانتاش توضیح دهد و در ضمن به او یادآور میشود که فلسفهبافیهایش، در توجیه خیانتی که مرتکب شده، مضحک و آبکی است و او، برعکس آنچه وانمود میکند و شاید در ظاهر به نظر برسد، آدمی سطحی است.
در بخش دوم کتاب «بندها»، که راوی آن آلدو است، میبینیم که سالها از آن ماجرای خیانت و نامهنگاریهای واندا به آلدو گذشته است و این زوج حالا به پیری رسیدهاند. اما اتفاقی مشکوک و عجیب، که وقتی واندا و آلدو باهم به سفر میروند در خانهشان رخ میدهد، گذشته را دوباره برای آلدو رو میآورد و آلدو را درگیر سالهای سپریشده زندگی زناشویی و قضیۀ خیانتاش به واندا میکند. در این بخش از کتاب «بندها» همچنین واندا را از چشم آلدو میشناسیم.
راوی بخش سوم کتاب «بندها» آنا، دختر واندا و آلدو، است. آنا و برادرش، که با هم اختلاف دارند، وقتی مادر و پدرشان به سفر رفتهاند یکدیگر را در خانۀ پدری ملاقات میکنند و اینجا وجهی دیگر از ماجراهای مربوط به این خانواده چهارنفری آشکار میشود.
جومپا لاهیری در یادداشتی که بهعنوان مقدمهای بر ترجمهاش از کتاب «بندها» نوشته، ساختار این رمان را به «مجموعهای از قوطیهای تودرتوی چینی» تشبیه میکند و آن را رمانی میداند که در آن «هر عنصر داستان، منفصل از دیگری و بیعیبونقص، در دل عنصر دیگر قرار گرفته.»
به اصرار واندا حتی توانستیم در ردیف اول ساحل، چتر و صندلی هم بگیریم. در سایه، درازکش روی صندلیهای رو به دریای خواب آلوده، زنم کتابهایی در باب پیشبینیهای علمی میخواند و گاهی برایم از دنیای درون اتم یا فضا میگفت. من هم رمان و شعر میخواندم و گاهی زمزمه وار برایش تکههایی از متن را میخواندم. بیشتر از اینکه بخواهم برای او بخوانم دلم میخواست خودم لذت بیشتری ببرم. پس از شام توی تراس، زیاد پیش میآمد که با هم شهاب ببینیم، برای جفتمان لذت بخش بود. از آسمان شب و عطر هوا کیفور میشدیم و به وسط هفته که رسیدیم نه تنها ساحل اقیانوس بلکه کل جهان، در نظرمان معجزه میآمد. در روزهای باقیمانده، حالم خیلی خوش بود. طعم این هفتاد و چهار سال زندگی را، بخت این را که وجود دارم، مزه مزه میکردم. اینکه نتیجه استحاله یک ماده کهکشانی در کوره جهانم، پارهای کوچک از ماده ذی شعور دارای حیات، بدون چندان درد و رنجی که اذیتم کند، و البته کمی آزرده، آن هم از روی تصادف محض و از سر بد اقبالی، تنها دغدغهام، مزاحمت پشههایی بودند که شبها نیشم میزدند. بیشتر هم مرا، مزاحم واندا نمیشدند، آنقدر که ادعا میکرد، اصلاً پشهای در کار نیست. جز این زندگی و زندگی که سپری کرده بودم...
برای خواندن ادامه متن می توانید کتاب را با تخفیف از فراکتاب خریداری کنید.
بندها رمانی است جذاب که باز زبانی ساده نوشته شده و روایتی پراحساس و جذاب دارد که اگرچه گاه با شکست های زمانی همراه می شود، اما در همه حال کیفیت روشن و ریتم جذابش را حفظ می کند. این رمان اگرچه ارزش هایش تنها در خط داستانی آن خلاصه نمیشود، اما حیف است که با لو دادن داستان جذابیت خوانش نخست آن را از خوانندگان علاقمند به ادبیات داستانی گرفته شود.
بعضی از نظرت خوانندگان درباره کتاب:
کتاب بندها در واقع بیان کننده اینه که یک انتخاب که با آگاهی صورت نگیره، چطور میتونه کل زندگی یک فرد و همینطور زندگی اطرافیانش رو تحت تاثیر قرار بده، و اینکه برای انتخاب مهمی مثل ازدواج، هر دو فرد باید به بلوغ و خودشناسی رسیده باشن، در غیر اینصورت نمیتونن زندگی آرومی رو تجربه کنن و از پس چالشهای زندگی مشترک برنمیان
...
این کتاب درباره خیانت و زندگی از هم پاشیده یک خانواده بعد از اون هست. به شخصیت و دیدگاه پدر ومادر و دو فرزند میپردازه. رازهایی تا انتها هست که برملا میشه. خیلی ساده و در عین حال پیچیده روی جزییات شخصیتها و افکار و گفتگوهای ذهنی میایسته
نشرچشمه را ناشری ادبی میدانند. کتابهای مربوط به ادبیات در این نشر سهم زیادی را به خود اختصاص دادهاند. نام بسیاری از بزرگان معاصر ادب ایران در فهرست اهالی قلم نشرچشمه به چشم میخورد. بعضی کتاب هایی دیگری که این انتشارات چاپ کرده است و در فراکتاب نیز موجود است از این قرار است:
کتاب کلکسیونر، برف های کلیمانجارو، کتاب خانه عجیب و ...
نسخه چاپی کتاب بندها را می توانید با تخفیف از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب سفارش داده و آن را خریداری نمایید.
مشخصات کتاب بندها در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | چشمه |
نویسنده: | دومینیکو استارتونه |
مترجم: | امیر مهدی حقیقت |
تعداد صفحه: | 166 |
موضوع: | رمان خارجی |
قالب: | چاپی با تخفیف |