تن کوتاه در مورد شهید صیاد شیرازی
شهید صیاد شیرازی (۲۳ خرداد ۱۳۲۳ – ۲۱ فروردین ۱۳۷۸) مدرس و عضو ارتش شاهنشاهی ایران قبل از انقلاب و سرلشکر نیروی زمینی ارتش و سومین فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران از ۶ مهر ۱۳۶۰ تا ۱۲ مرداد ۱۳۶۵ بود.
وی پس از استعفا از فرماندهی نیروی زمینی ارتش، عضو شورای عالی دفاع ملی شد. شهید علی صیاد شیرازی از فرماندهان جنگ ایران و عراق بود. او در ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ در تهران و مقابلِ درِ منزلش، به دست اعضای سازمان مجاهدین خلق شهید شد.
زندگینامه شهید صیاد شیرازی خلاصه
شهید علی صیاد شیرازی در ۲۳ خرداد ۱۳۲۳ در روستای کبود گنبد شهرستان درگز از توابع استان خراسان رضوی زاده شد. مادرش شهربانو و پدرش زیادخان نام داشت. پدرش، که از عشایر قشقایی بود، به استخدام ژاندارمری درآمد و سپس به ارتش منتقل شد. او به همراه پدر و خانواده، مانند دیگر خانوادههای نظامیان، از شهری به شهری مهاجرت میکرد.
شهرهای مشهد، گرگان، شاهرود، آمل، گنبد و سرانجام گرگان محلّ پرورش وی شدند. مادر وی، شهربانو شجاع، در ۴ مرداد ۱۳۹۵ درگذشت.
علی صیاد شیرازی، در سال ۱۳۴۰ برای ادامه تحصیل به تهران آمد و سال ششم متوسطه را در تهران گذراند و در سال ۱۳۴۲ موفق به اخذ دیپلم گردید. در سال ۱۳۴۳ در کنکور دانشکده افسری شرکت کرد و پذیرفته شد و سرانجام در مهرماه ۱۳۴۶ در رسته توپخانه دانشآموخته شد و با درجه ستوان دومی وارد ارتش گردید. پس از طی دوره آموزشی در شیراز و اصفهان به لشکر تبریز و سپس لشکر زرهی کرمانشاه منتقل شد.
او در سال ۱۳۵۰ برای گذراندن دوره آموزش زبان انگلیسی به تهران منتقل شد و پس از پایان کلاس به موجب تسلط بالایی که به دست آورده بود، از استادان زبان انگلیسی ارتش شد. وی زمانی که تصمیم داشت با دختر عموی خود، عفت شجاع، ازدواج کند، با مخالفت ارتش حکومت پهلوی روبرو شد. حکومت پهلوی دلیل مخالفتش را سابقه مبارزاتی پدر عفت شجاع با حکومت مطرح کرد. اما سرانجام در اثر اصرار ستوان شیرازی، ارتش حکومت پهلوی با این ازدواج موافقت کرد.
وی در سال ۱۳۵۲ برای تکمیل تخصصهای توپخانه از طرف ارتش به آمریکا اعزام شد تا دوره هواسنجی بالستیک را بگذراند. او این دوره آموزشی را در شهر فورت سیل در ایالت اوکلاهما، در منطقهای نظامی، با موفقیت طی کرد و پس از گذراندن دوره، با تخصصی جدید به ایران مراجعت کرد. ارتش برای استفاده از دانش نظامی ستوان، او را در سال ۱۳۵۳ به اصفهان (مرکز توپخانه) منتقل کرد.
مبارزات سیاسی
پیش از انقلاب شهید صیاد شیرازی در اصفهان با یافتن دوستان جدید مطالعات مذهبی خود را پی گرفت و شخصیت سیاسی خویش را بارز ساخت و در نامهای که برای محمد مهدی کتیبه، یکی از افسران مذهبی، ارسال کرد این جمله را نوشت: «در مورد برنامههای مذهبی بحمدالله پیش میرویم مخصوصاً در آن قسمت که میدانید.» این جمله حساسیت ضداطلاعات را برانگیخت و از آن پس وی تحت مراقبت قرار گرفت. آنها پس از تحقیق و مراقبت متوالی، او را «متعصب مذهبی» معرفی کردند و مراقبت از وی را شدت بخشیدند.
صیاد در اواخر حکومت پهلوی به دلیل این که در بین افسران، ضدیت با حکومت وقت میکرد و از مخالفان حکومت پهلوی بود، ضداطلاعات از قرار دادن جنگافزار در اختیار وی ممانعت کرد و اعلام نمود که از واگذاری مشاغل حساس به او خودداری شود. سرانجام او در ۱۹ بهمن دستگیر و زندانی شد و در آستانه پیروزی انقلاب، در بهمن ۱۳۵۷ آزاد شد.
پس از پیروزی انقلاب، شهید صیاد شیرازی با دکتر رحیم صفوی و احمد سالک آشنا میشود و با همکاری یکدیگر از پادگانهای اصفهان حفاظت میکنند.
شهید صیاد شیرازی درخاطرهای نقل میکند:
نامهای به من ابلاغ شد تا قرار گاه را بههم بزنم و بعنوان مشاور فرمانده لشکر کردستان در امرعملیات نامنظم کار کنم؛ یعنی مسئولیت من از فرماندهی منطقه کرمانشاه و کردستان محدود به کرمانشاه شد. حالا میبایست یک دفعه تشکیلات را برهم میزدیم در حالی که کار تمام نشده بود، چون کار را غیر معقول میدیدم؛ غفلت کردم و نامهای تهیه کردم و در آن جملاتی نوشتم که از نظر نظامی حالت طغیان و سرپیچی و تمرد را داشت. مستندترین مدرکی که بنی صدر به تحریک اطرافیانش همه جا بگوید ببینید این همان است که میگفتم. صیاد طغیان و تمرد کردهاست. بنی صدر نامه را مستقیم برده بود خدمت حضرت امام و گفته بود که صیاد شیرازی تمرد کرده. حضرت امام مرا که نمیشناخت ایشان هم همان اعتقادی که به اصول دین داشتند دستور داده بودند؛ با ایشان طبق مقررات رفتار کنید و منظور از مقررات نه تنها برکناری با قاطعیت بلکه گرفتن درجه و حتی دادگاهی کردن بود.
پس از شهادت شهید فلاحی در ۹ مهر ۱۳۶۰، قاسمعلی ظهیرنژاد (فرمانده ی وقت نیروی زمینی) به سمت رئیس ستاد مشترک ارتش منصوب شد و صیاد شیرازی (با درجه سرهنگی)، رئیس شورای عالی دفاع و به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش منصوب شد.
او در مقام فرمانده نیروی زمینی ارتش با مشارکت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در عملیات طریق القدس، فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، مسلمبنعقیل، مطلعالفجر، محرم، والفجر۱، ۲، ۳، ۴، ۸، ۹، عملیات خیبر و بدر و قادر شرکت نمود و پیروزیهای بزرگی را برای ایران به ارمغان آورد. صیاد شیرازی در سال ۱۳۶۷ در عملیات مرصاد که در خلال آن مرزهای غربی ایران مورد هجوم مجاهدین خلق قرار گرفته بود، با طراحی و فرماندهی این عملیات به نیروهای مجاهدین شکست سختی وارد کرد.
در مهر ۱۳۶۸، بنابه درخواست رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، و با موافقت و حکم فرماندهی کل قوا به سمت معاونت بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح و در شهریور ۱۳۷۲ به سمت جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شد. او پنج روز قبل از شهادت در ۱۶ فروردین ۱۳۷۸ همزمان با عید غدیر از سوی فرمانده کل قوا به درجه سرلشکری ارتقاء پیدا کرد که این درجه مجدداً پس از شهادت ایشان به سپهبدی ارتقاء یافت.
شهید صیاد شیرازی در بامداد ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ به وسیله عوامل مسلح سازمان مجاهدین خلق در پوشش رفتگر، مقابل درب منزل مسکونیاش واقع در تهران و در برابر دیدگان فرزندش ترور شد. طبق گزارشی از خبرگزاری ایسنا، زهره قائمی، به عنوان مسئول عملیات ترور صیاد شیرازی معرفی شد. شهید علی صیاد شیرازی در قطعه ۲۹ بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
در ادامه چندین کتاب با محوریت شهید صیاد شیرازی را معرفی میکنیم. این کتابها در قالبهای صوتی، الکترونیک و چاپی در دسترس شما هستند.
در کمین گل سرخ
کتاب در کمین گل سرخ که به قلم محسن مؤمنی نوشته شده است، به روایت زندگینامه داستانی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی می پردازد.در نگارش این کتاب از کتاب های “خاطرات سپهبد شهید صیادشیرازی” برای زندگی پیش از انقلاب، “ناگفته های جنگ” برای سالهای مربوط به حضور ایشان در کردستان و از کتاب “یادداشتهای ویژه شهید صیادشیرازی” برای بخش پایانی کتاب استفاده شده است.
خلاصه کتاب در کمین گل سرخ
در خلاصه کتاب در کمین گل سرخ pdf، مرجان، گلبرگ آن گل سرخ است؛ گل سرخی به نام علی صیاد شیرازی که دمی عطری خوش پراکند و رفت؛ و مرجان نام دختر اوست که عقب افتاده ذهنی بوده و تا صفحات پایانی در کمین گل سرخ هیچ نامی از او نیست؛
چرا که پدرش در کوران جنگ چنان نگران همه فرزندان ایران زمین بوده که نمی توانسته تنها به فرزند خود بیندیشد. محسن مؤمنی قصه نویس است. به همین خاطر روایت زندگی صیادشیرازی را کاملاً غیرمنتظره و با تعلیق آغاز می کند؛
از آن جا که یک سرهنگ حکم بازداشت صیادشیرازی را صادر می کند و نمی داند چند روز بعد او ضامن جانش می شود.
بعد قصه را از پدر صیادشیرازی که نظامی بوده شروع میکند تا برسد به کودکی و نوجوانی و جوانی صیاد. حالا او به عنوان یک نظامی در آستانه انقلاب، فعالیت های انقلابی می کند و سرهنگ شعیبی او را به همین جرم به بازداشت می فرستد.
چند روز بعد که انقلاب به ثمر می رسد جوانان انقلابی اصفهان می خواهند سرهنگ را اعدام کنند که صیادشیرازی شفاعتش را میکند.
باقی قصه خواندنی مؤمنی، خواباندن غائله کردستان است و پاکسازی بانه و مریوان به دست صیاد شیرازی؛ رسیدنش به فرماندهی نیروی زمینی ارتش، فرماندهی عملیات های بزرگ جنگ، حضور موثر در آزادسازی هویزه و خرمشهر، انجام عملیات مرصاد و بعد شهادت گل سرخ داستان ما…
مرجان صیاد شیرازی
شهیدصیاد شیرازی دارای چهار فرزند به نام های مریم، مرجان، مهدی و محمد است. مرجان فرزند دوم و دختر دوم ایشان است و عقب مانده ذهنی است. شهید صیاد شیرازی بسیار او را دوست داشت و رابطه صمیمی با یکدیگر داشتند و بخاطر وجود مرجان بسیار شاکر بود و میگفت من لطف خدا را در وجود مرجان میبینم و از مرجان به عنوان الطاف خطیه الهی یاد میکرد و او را برکت و لطف خدا میدانست و میگفت که دخترم ما را آن دنیا شفاعت میکند.
مریم صیاد شیرازی، دختر بزرگ شهید با بیان اینکه پدرم عضو انجمن کودکان استثانی بود و هر کاری از دستش بر میآمد برای آنها انجام میداد، ادامه میدهد: وقتی پدر به خانه میآمد مرجان همیشه در را باز میکرد و کیف او را از دستش میگرفت وقتی بابا شهید شد مریم تا یکماه بیقراری می کرد و دوست نداشت در مراسم عزای پدر شرکت کند یا بر سر مزار وی برود اگرچه او معلول ذهنی است اما خلاء نبود بابا را حس میکرد.
بخشی از متن کتاب
شغل پدر ایجاب میکرد به شهرهای مختلفی منتقل شود و خانوادهاش هر سال در شهر جدیدی باشند و با مردمان و فرهنگ و آداب مختلف آشنا شوند. علی نوجوانیش را در شهرهای مختلفی گذراند: شاهرود، آمل، گنبد کاووس و… این مهاجرتهای اجباری باعث شد او فردی خون گرم و زودجوش بار بیاید و همه جای ایران را سرای خود بداند.
او بیشتر سال های دوره متوسطه را در دبیرستان فخرالدین اسعدی گرگان، طی کرد و سال آخر را در تهران گذراند. معلوم نیست نخستین بار چه کسی او را برای رفتن به تهران ترغیب کرد. اما آنچه که معلوم است در تمام دوران تحصیل در دبیرستان شهر خود، از شاگردان ممتاز آن جا بود. علی بر خلاف اغلب همکلاسیانش که میکوشیدند دیپلم بگیرند و زندگیشان را آغاز کنند، عزمش را جزم کرده بود تا به دانشکده افسری برود که بسیار مشکل دانشجو میپذیرفت.
دبیرانش معتقد بودند با این استعداد علمی که علی دارد حیف است به ارتش برود. به گمان آن ها، پذیرش در یکی از رشتههای ریاضی، فیزیک آینده درخشانی برای او رقم میزد.
شاید بی رغبتی اغلب همکلاسیان به ادامه تحصیل و نیز بیتجربگی بعضی از دبیران محلی باعث شد که او و یکی دیگر از دانشآموزان ممتاز تصمیم بگیرند سال آخر را در تهران بگذرانند.
اما پدر و مادر با این تصمیم موافق نبودند. واقعیت این است که تهران اوایل دهه چهل شهری نبود که بتوان اجازه داد دو جوان چشم و گوش بسته شهرستانی تنها و بیسرپرست به آنجا بروند.
متن تقریظ رهبری بر کتاب در کمین گل سرخ
بسم الله الرحمن الرحیم
«این نمونهی جالب و بی سابقهای است از گزارش جنگ در ضمن داستان شیرین زندگی یکی از شخصیتهای آن. آن را یکسره مطالعه کردم (تا ۸۴/۶/۷) زیبا و هنرمندانه نوشته شده است. با بسیاری از حوادث آن کاملاً آشنایم. البته بسیاری دیگر از حوادث آن دوران و نیز مطالب بسیاری از آنچه مربوط به این شهید عزیز است ناگفته مانده است. و این طبیعی است.
البته برجستگی های شخصیت شهید صیاد شیرازی را در نوشته و کتاب به درستی نمی توان نشان داد او حقاً نمونهئی از یک ارتشی مومن و شجاع و فداکار بود. رحمت خدا بر او.»
خرید کتاب در کمین گل سرخ
در فروشگاه اینترنتی فراکتاب امکان زندگینامه شهید صیاد شیرازی pdf، دانلود کتاب صوتی در کمین گل سرخ و خرید کتاب چاپی در کمین گل سرخ فراهم شده است و شما می توانید این اثر را در قالب هرکدام از این 3 حالت تهیه کنید.
در کمین گل سرخ
ناگفته های جنگ
این کتاب درباره خاطرات شهید علی صیاد شیرازی در زمان جنگ تحمیلی است که شامل فعالیت ها و اقدامات درخشان وی در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی و در زمان جنگ تحمیلی می باشد که به عنوان فرمانده عملیات های مختلف در زمان جنگ نقش خود را به خوبی ایفا می کند.
دهقان در 26 گفتار، خاطرات سپهبد شهید علی صیاد شیرازی را به همراه عکس هایی از عملیات هایی که او در آن ها شرکت داشته به رشته تحریر درآورده است .
قلم دهقان در این کتاب توانسته روایتی جذاب از گفتارهای شهید صیاد شیرازی را ارائه کند، تا آنجا که چنانچه مخاطب مطلع نباشد که آنچه که می خواند گفتارهای یک فرمانده جنگی است خود را در برابر یک اثر داستانی می یابد تا مخاطب تعدادی گفتار که حالا مکتوب شده است.
نکاتی که شهید صیاد شیرازی در این گفتارها بیان می کند مواردی است که تا پیش از انتشار در این کتاب گفته نشده و یا کمتر گفته شده است و این موضوع دلیلی شده برای اینکه کتاب عنوان «ناگفته های جنگ» را به خود بگیرد.
گفتنی است این کتاب در پنجمین دوره جشنواره دفاع مقدس رتبه دوم آثار برگزیده را کسب کرده است.
ناگفته های جنگ
کتاب شهید صیادشیرازی
کتاب شهید صیادشیرازی به نویسندگی رضا رسولی می باشد و انتشارات روایت فتح آن را منتشر کرده است. این کتاب یازدهمین کتاب از مجموعه کتاب یادگاران است.
باباش منتقل شده بود مشهد. ما هم باید می رفتیم. مادرم می گفت «تو که سنی نداری، تجربه ی بچه داری نداری، با شوهرت نرو. همین جا پیش ما بمون. بچه ت هنوز خیلی کوچکه.»
بهش گفتم «ناراحت نباش. مشهد جای خوبیه. امام هشتم اون جاست. اگه علی مریض بشه، می برمش پیش امام رضا(ع).» با جاریم زندگی می کردیم. آمده بودیم مشهد. علی یک ساله بود؛ تپل و سفید و سرحال. یک شب همین که خواستم شیرش بدهم، دیدم لپ هاش گل انداخته؛ قرمزِ قرمز. بدنش از تب می سوخت. گفتم شیرش بدهم، شاید خوب شود، تبش بیاید پایین، آرام بگیرد. همین طور که شیر می خورد، یک دفعه سیاه شد؛ سیاهِ سیاه. ترسیدم. وحشت کردم. جاریم را صدا زدم. دوید….
برای دانلود نسخه الکترونیکی کتاب شهید صیادشیرازی می توانید به نرم افزار فراکتاب مراجعه کنید.
شهید صیادشیرازی
کتاب خدا می خواست زنده بمانی
کتاب خدا می خواست زنده بمانی نوشته فاطمه غفاری روایت سرگذشت سپهبد شهید صیاد شیرازی را شرح میدهد.
وی در بامداد 21 فروردین 1378، در حال خروج از منزل، به وسیله عوامل فرقه تروریستی مجاهدین خلق در پوشش رفتگر، به شهادت رسید.
پس مانده های زخم خورده مرصاد در صبح روز 21 فروردین 78 ، فاتح بزرگ فتح المبین و بیت المقدس و یکی از بزرگترین سرمایه های کشور را در تروری ناجوانمردانه آماج تیرهای کینه خود قرار دادند و قامت استوار امیر ارتش اسلام را به خاک افکندند. روحش شاد.
شهید شجاع و ارجمند ارتش جمهوری اسلامی ایران، در 16 فروردین 1378، همزمان با عید سعید غدیرخم به درجه سرلشکری نایل آمد و چند روز بعد، با افتخار شهادت، به درجه سپهبدی ارتقا یافت.
شهید صیاد شیرازی پس از دریافت درجه سرلشکری خطاب به خانواده اش می گوید: «بسیار شاد و خرسندم؛ البته نه به خاطر دریافت این درجه، بلکه به خاطر رضایتی که امید دارم امام زمان (عج) و مقام معظم رهبری از من داشته باشند. مقام، درجه و اسم و رسم در نظر من هیچ جایگاهی ندارد.»
بریده کتاب خدا می خواست زنده بمانی
یک روز صدایم کرد. رفتم توی اتاقش. جلوی پایم بلند شد و من از خجالت سرخ شدم… گفت: «مریم جان، از فردا بعد از نماز صبح می شینیم با هم چهل و پنج دقیقه حرف می زنیم… آن قدر صبح ها با هم نشستیم و حرف زدیم و رفتیم بیرون که دیگر آن رودربایستی، آن خجالت و آن فاصله از بین رفت و چه قدر شیرین بود و چه قدر لذت بخش. پدرم را تازه پیدا کرده بودم و تازه داشتم انس می گرفتم.
برای دانلود نسخه الکترونیکی کتاب خدا می خواست زنده بمانی می توانید به نرم افزار فراکتاب مراجعه کنید.
خدا می خواست زنده بمانی
کتاب تا کوچه های آسمان
کتاب تا کوچه های آسمان به نویسندگی محمد مهدی بهداروند می باشد و انتشارات شهید کاظمی آن را منتشر کرده است.سیر در کتاب تا کوچه های آسمان و بررسی وقایع تلخ و شیرین زندگی این مرد آسمانی، فضای روحی خواننده را عوض خواهد کرد. شهید صیاد شیرازی با آن که در بسیاری از صحنه های نبرد حضور فعالی داشت امّا هیچگاه غافل از توکل و توسل و عبادات معنوی اش نبود.
هرچند در فضای ارتش پهلوی تنفس کرده بود ولی کشتی وجودش را به سلامت از دریای متلاطم رژیم به ساحل رسانده بود، آنچه صیاد را بزرگ کرده همین بود و نه چیز دیگر.
نوع رفتارهای فردی، اجتماعی و نظامی گری صیاد می تواند بهترین الگو برای همکاران او و سایر مردم باشد. کتاب تا کوچه های آسمان حکایت شخصیت مردی از جنس آفتاب، بنام علی صیاد شیرازی است.
برشی از کتاب تا کوچه های آسمان
ما اینجا نمایشنامه بازی نمی کنیم که بخواهم چهره خشمناک نشان دهم. همه ما با هم همدل، همراه و همنیت هستیم و می دانیم برای چه اینجا آمده ایم. از برادرهای رزمنده، افرادی برای سرکشی به خانواده هایشان رفته بودند. عده ای از آن ها، بر حسب تعهدی که سپرده بودند، مأموریتشان تمام شده بود امّا با سرعت برگشتند و گفتند: «وقتی در شهرمان بودیم دیدیم که هواپیماهای عراقی بر سر مردم بمب می ریزند و ما هیچکاری از دستمان ساخته نیست.
یادمان افتاد که از جبهه آمده ایم و باید برای شکستن دندان آن ها و بهخاکمالیدن پوزه شان، دوباره به جبهه برگردیم». البته بر حسب وظیفه، ما باید همیشه ارتشی ها را در جبهه نگهداریم، ولی موظف نیستیم که برادران نیروهای بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را خارج از تعهدشان نگه داریم. امّا گاهی مسئله تعهد، ارتباط و تکلیف دیگری پیدا می کند و انسان می فهمد که باید چه کار کند. اگر نیروی بسیجی که اکنون آماده انجام عملیات است، جای خود را به نیروهای تازه وارد بدهد، این نیروی تازهوارد به آموزش و توجیه نیاز دارد، همچنین استفاده از نیروهای تازه وارد باعث افزایش تلفات می شود و ممکن است بر اثر همین تلفات زیاد در یک قسمت شکست بخوریم. این که عده ای از شما بیشتر از سه چهارماه است که به خانواده هایتان سرکشی نکرده اید، نهایت ایثارگری است.
برای دانلود نسخه الکترونیکی تا کوچه های آسمان می توانید به نرم افزار فراکتاب مراجعه کنید.
تا کوچه های آسمان
کتاب یادداشت های سفر شهید صیاد شیرازی
شهید صیاد شیرازی هیچ گاه جنگ را پایان بخش فعالیت های خود نمی دید. از این رو در سال 1373، برای انتقال دانش و تجربیات جبهه و جنگش در دانشگاه افسری امام علی(ع) مشغول تدریس شد و سپس هیأتی را با عنوان «معارف جنگ» ایجاد کرد تا خاطرات رزمندگان را از مأموریت های میدانی و پژوهشی، مناطق عملیاتی و عوارض باقیمانده از جبهه های جنگ، ضبط و ثبت صوتی و تصویری کند تا در تهران تکمیل و مدون شوند.
محسن کاظمی در این مجال، در سال 1374، فرصت یافت تا به عنوان وقایع نگار سفرهای میدانی با این هیأت پیوند بخورد و در 9 سفرمیدانی، حوادث را به صورت لحظه به لحظه به ثبت برساند.
او علاوه بر این، با تیزبینی های خود تمام فعالیت ها، سخنرانی ها، گفتارها، خاطرات، روش های مدیریتی و حتی مناجات های شبانه شهید صیاد شیرازی را ثبت کرد تا بعدها اثری که عرضه می کند، بر محور شخصیت شهید شیرازی استوار باشد.
این یادداشت ها مربوط به مأموریت های میدانی و تحقیقاتی این گروه و با هدف ثبت دقیق برخی از وقایع جنگ ایران و عراق است.
نویسنده به عنوان وقایع نگار در این سفرهای میدانی از کردستان تا خوزستان همراه این گروه بوده و علاوه بر ثبت خاطرات همراهان شهید صیاد شیرازی و عده ای از امرای ارتش ایران است در مواردی نیز به ابعاد شخصیت تیمسار صیادشیرازی پرداخته است.
برای دانلود نسخه الکترونیکی کتاب یادداشت های سفر شهید صیاد شیرازی می توانید به نرم افزار فراکتاب مراجعه کنید.
یادداشت های سفر شهید صیاد شیرازی
کتاب به یاد صیاد دل ها
کتاب به یاد صیاد دل ها و ۱۱۰ فرمانده شهید دفاع مقدس، اثری درباره ی زندگی و فعالیت های شهید سپهبد علی صیاد شیرازی و صد و ده نفر دیگر از فرماندهان شهید است. میثم نوروزیان با همکاری بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس این کتاب را نوشته است و نشر صریر آن را چاپ کرده است.
در کتاب به یاد صیاد دل ها با گوشه ای از زندگی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، شهید حسن آبشناسان و دیگر شهدای دفاع مقدس آشنا می شویم. میثم نوروزیان از زندگی و فعالیت های مرتبط شهیدان گفته است. خاطرات شیرینی که ضمن معرفی آنان آورده است، لذت خواندن کتاب را بالاتر می برد و آوردن قسمتی از وصیت نامه ی شهدا در کتاب، ما را با روحیات و طرز تفکر والای آنان آشنا می کند.
جملاتی از کتاب به یاد صیاد دل ها
روز عاشورا بچه در بغل، همراه زنان دیگر در یکی از خیابان های نزدیک حرم علی بن موسی الرضا (ع) به تماشای دسته های سینه زنی ایستاده بود. ناگهان صدای گریه کودک برخاست اما دنباله صدا درنیامد. لحظاتی گذشت. دهان بچه همچنان باز بود. نفسش بند آمده بود و رنگش هر لحظه کبود و کبودتر می شد. جیغ زن ها بلند شد.
زنی بچه را از دست مادر قاپید و صورت کوچک او را زیر سیلی گرفت. باز خبری نشد. مادر شنید: طفلکی تمام کرد، خفه شد! رو به حرم گرداند و گفت: حاشا به غیرتت! بعد چشم هایش سیاهی رفت و به زمین افتاد. در عالم دیگر دید که در مجلس عزاداری است. کسی روی منبر نشسته و روضه می خواند. در بالای مجلس سیدی نورانی است که با دست به او اشاره می کند: پیش آی! عزاداران راه باز کردند تا رسید به نزدیکی های آن سید نورانی، که حالا می دانست امام رضا (ع) است. امام دعایی خواند و بعد گفت: «تو نگران علی نباش»!
به صدای گریه فرزندش چشم گشود. صدای صلوات زن ها بلند شد. بچه را که به بغل گرفت و بر سینه اش فشرد، اشک امانش نداد. به طرف گنبد طلایی برگشت و گفت: «آقاجان من را ببخش، بی ادبی کردم…»
برای دانلود نسخه الکترونیکی کتاب به یاد صیاد دل ها می توانید به نرم افزار فراکتاب مراجعه کنید.
به یاد صیاد دل ها
کتاب نامه بی پایان
نامه بی پایان به نویسندگی علی تکلو و عزت الله الوندی می باشد و انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است.
کتاب نامه بی پایان از مجموعه «قصه فرماندهان» روایتی داستانی از زندگانی امیر شهید سپهبد علی صیادشیرازی را بیان می کند. شهید صیادشیرازی در 4 خرداد سال 1323 در روستای گبودگنبد بندرگز از توابع استان خراسان به دنیا آمد. سرلشکر صیادشیرازی در صبح 21 فروردین 1378 به وسیله عوامل مسلح سازمان مجاهدین خلق بیرون از خانه اش در تهران و در برابر دیدگان فرزندش به شهادت رسید.
گزیده کتاب نامه بی پایان
همه چیز با یک صدا آغاز شد: «این صدای انقلاب اسلامی ایران است…» علی باور نمی کرد. ساعت حدود یازده شب بود. توی اتاق سروان خ بازداشت بود. با خودش گفت: «یوزی نگهبان را می گیرم و می روم توی پادگان.» اما کمی تأمل کرد و با خود گفت: «صلاح نیست با اسلحه سراغ هم رزمانم بروم. دلم نمی خواهد پادگان دچار تشنج و ناامنی بشود. الآن وقت آرامش است. ما پیروز شده ایم. انگار اصفهان خبری نیست. شاید هنوز خبر انقلاب به گوش مردم نرسیده. یا شاید خبر رسیده، اما همه مثل من غافل گیر شده اند.»
سه چهار شب پیش که حالش بد بود، اطراف همین اتاق پرسه می زد. دلش می خواست فقط راه برود و فکر کند. چند دقیقه پیش تر رفته بود سراغ آن ها که تازه وارد دانشکده افسری شده بودند. کم سن وسال بودند، اما سرشار از هیجان. رحمان، یکی از آن ها، وقتی علی را دید پا چسباند و خبردار ایستاد، اما روی پای راستش تکیه داده بود. انگار پای چپش آسیب دیده بود. علی گفت: «چی شده؟» رحمان گفت: «جناب سروان، عصر دژبان ها ریختند توی آسایشگاه و همه رو کتک زدند. یه باتوم برقی هم نصیب من شد.»
برای دانلود نسخه الکترونیکی نامه بی پایان می توانید به نرم افزار فراکتاب مراجعه کنید.
نامه بی پایان
کتاب شناسنامه شهید علی صیادشیرازی
نگاره حاضر بخشی از زندگی و منش و خاطرات مربوط به زندگی سپهبد شهید علی صیاد شیرازی است. مؤلف میکوشد ضمن آشنایی مخاطب با سبک و سیاق زندگی این شهید بزرگوار، به نوعی برای وی الگوسازی نماید. ازاینجهت سعی نموده گوشهای از خصائص اخلاقی و اعتقادی، زندگینامه، رشادتها و خاطرات وی را بهصورت اجمالی و مختصر بیان نماید. فرازی از وصیتنامه شهید: خداوندا! ولی امرت حضرت آیتالله خامنهای را تا ظهور حضرت مهدی (عج) زنده، پاینده و موفق بدار. آمین یا ربالعالمین
برای خرید نسخه چاپی کتاب شناسنامه شهید علی صیادشیرازی می توانید به سایت و نرم افزار فراکتاب مراجعه کنید.
شهید صیادشیرازی