حمید داودآبادی متولد 25 مهر 1344 در شهر تهران، اصالت ایشان به شهر داودآباد اراک استان مرکزی بر می گردد. او پس از پایان جنگ تحمیلی در سال 1367 ازدواج کرد و صاحب دو فرزند پسر شد. در بهمن 1357 برای مقابله با اعتراضات سیاسی و فرهنگی سازمان ها و گروه های مخالف جمهوری اسلامی به همراه گروهی از جوانان با عنوان حزب الله در مکانی به نام چادر وحدت فعالیت میکردند. حمید داودآبادی در سال 1360 در سن 16 سالگی به منطقه سومارکرمانشاه اعزام شد و تا پایان چنگ تحمیلی در عملیات هایی چون بیت المقدس، رمضان، والفجر8 ، کربلای 1، کربلای 5 ، کربلای 8 حضور داشت.
داودآبادی با حضور پنجاه ماهه اش در دوران جنگ تحمیلی بارها مجروح شد، 14 تیر و ترکش بر بدنش اصابت کرد که همچنان به دلیل آن مصدومیتها هر از چندگاه در بیمارستان بستری شده و تحت درمان قرار میگیرد. داود آبادی از سال 1366 اقدام به نوشتن و انتشار مطالب سیاسی در روزنامه کیهان و ثبت خاطرات جنگ در روزنامه جمهوری اسلامی کرد. سال 1370 اولین کتاب خود را با نام یاد یاران منتشر کرد.
3 کتاب او به نام های یاد یاران، یاد ایام، سید عزیز توسط مقام معظم رهبری مورد توجه و تقریظ قرار گرفته است. از جمله آثار او میتوان به آسمان زیر خاک، از معراج برگشتگان، 37 سال، چادر وحدت، حماسه ذوالفقار، خاطرات انقلاب اسلامی، خاطرات شکنجه، ناگفته ها، دیدم که جانم می رود، عباس برادرم و... اشاره کرد. داودآبادی در سال 1369 یک سال دوره کارگردانی و فیلمنامه نویسی را در انجمن سینمای جوان تهران گذراند. مشاور اصلی محتوایی فیلم سینمایی اخراجیها 1 پیرامون دفاع مقدس ساخته مسعود ده نمکی، بازی در فیلم قلاده های طلا ساخته ابوالقاسم طالبی از جمله فعالیت های هنری حمید داود آبادی می باشد.
رتبه اول در نخستین دوره جشنواره مطبوعات در سال 1373 از سوی فرهنگ و ارشاد اسلامی برای مدیریت صفحه از معراج برگشتگان رتبه سوم در جشنواره کتاب دفاع مقدس بهمن 1380 در کتاب تفحص رتبه دوم در پانزدهمین جشنواره کتاب دفاع مقدس آذر 1390 در رشته خاطره خودنگاشته برای کتاب از معراج برگشتگان در هشتمین جشنواره سراسری ادبیات داستانی بسیج در مهر 1393، از داودآبادی به عنوان نویسنده دفاع مقدس تجلیل شد.
کتاب «راز احمد»، اثر حمید داوود آبادی که توسط نشر «یازهرا(س)» به چاپ رسیده، روایتی جذاب از گفتههای شهید سپهبد قاسم سلیمانی را در مورد احمد متوسلیان بیان میکند. این کتاب روایتی متفاوت از سفر بی بازگشت سردار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان از خرمشهر تا بیروت است. احمد متوسلیان در یکی از محلات جنوب شهر تهران در ١۵ فروردین ماه سال ۱۳۳۲ دیده به جهان گشود. دوران تحصیل ابتدایی را در دبستان اسلامی مصطفوی به پایان رساند و ضمن تحصیل، به پدرش که در بازار به شغل شیرینیفروشی مشغول بود، کمک میکرد. احمد در کودکی بسیار گوشهگیر بود. پس از پایان دوره ابتدایی، وارد هنرستان صنعتی شد و در سال۱۳۵۱ موفق به اخذ دیپلم شد. سپس به خدمت سربازی اعزام شد و در شیراز دوره تخصصی تانک را گذراند و پس از آن، به سرپل ذهاب اعزام شد. در سال ۱۳۵۶ در رشته مهندسی الکترونیک دانشگاه علم و صنعت ایران پذیرفته شد.
محورهای اصلی این کتاب «راز احمد»، عبارتند از: (چه کسی حاج احمد را لو داد؟)، (چه کسی از نیروهای حاج احمد جاسوسی میکرد؟)، (چرا حاج احمد میخواست به بیروت برود؟)، (چرا حاج احمد به تهران بازنگشت؟)، (حاج احمد و یارانش، شب قبل در خانه چه کسی بودند؟)، (چرا حاج احمد برای دومین بار به بیروت میرفت؟)، (در پست بازرسی برباره چه گذشت؟)، (در ماشین عقبی چه کسانی بودند؟)، (چه کسانی شاهد ماجرای پست بازرسی برباره بودند؟! آنها چه دیدند؟) و (ناگفتهای منتشر نشده از سپهبد شهید قاسم سلیمانی درباره سرنوشت حاج احمد متوسلیان). انتشار کتاب «راز احمد»، فرصتی برایمان فراهم کرد تا با حمید داودآبادی، نویسنده این کتاب به گفتوگو بپردازیم. از وی کتابهایی مانند «از معراج برگشته»، «دیدم که جانم میرود» و ... پس از پایان جنگ تحمیلی در مورد تفحص شهدا، مدافعان حرم و نظایر اینها به چشم میخورد.
جنگ، ارمغان شوم دشمنان انقلاب اسلامی، همهی آنانی را که در انقلاب اسلامی سهم داشتند، به میدان کشید. حمید داودآبادی نیز همچون دیگر نوجوانان همسن و سال خود، انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) را متعلق به خود دانست و برای دفاع از آرمانهایش در برابر حملات خارجی دشمنان، آمادهی حضور در جبهه شد. ناکامیهای اعزام نوجوانان کم سن برای حضور در جنگ، گریبان حمید را هم گرفت ولی نتوانست مانع اعزامش شود.
حمید داود آبادی سعی کرده است با ذکر خاطرات خود از حضور مستقیم در جبهههای جنگ، فضای دوستانه و معنوی حاکم بر جبههها را برای نوجوانان امروز و فردا به تصویر بکشد.
آن چه در کتاب "از معراج برگشتگان" بیش از هر چیز دیگر نمود دارد، نه صحنههای فجیع و شکنندهی جنگ و نبرد بیامان، که دوستیها، رفاقتها، معنویات و روابط اسلامی و انسانی افراد در اوج گیرودار جنگ با یکدیگر میباشد.
حمید داودآبادی با پایان جنگ در سال ۱۳۶۷ جذب سیستم اداری شد و سعی کرد به زندگی عادی خود ادامه دهد ولی خاطرات و آن چه در روزهای عشق و حماسه شاهدشان بود، باعث شد تا به تفکر بیفتد و جایگاه اصلی خویش را بجوید. تغییر ۱۴ شغل دولتی طی ۱۰ سال از ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۷ به او فهماند که جای او نه در ادارات سیستماتیک، که در عرصهی فرهنگی آن هم دفاع مقدس است.
نویسنده در این کتاب سعی کرده تا خواننده را از دوران کودکی خود و سرگرمیهای کودکانه تا صحنههای حماسی انقلاب اسلامی و روزهای سخت دوستی و جدایی در جنگ، همراه کند.
کتاب جاسوس بازی اثری از حمید داودآبادی است. این کتاب داستانهای واقعی از زندگی مردم عادی است که با انگیزههای متفاوت دست به جاسوسی زدند و کشور خود و اطلاعاتش را به بیگانگان فروختند.
جاسوس بازی داستانهای واقعی از زندگی است. اما نه داستانهایی جنایی که به شیوه نوشتههای آگاتا کریستی یا جیمز باند ساخته و پرداخته شده باشند. در این کتاب با زندگی آدمهایی آشنا میشویم که با انگیزههای مختلف دست به کار جاسوسی زدند. آنان اطلاعات و مسائل و مطالب مهم کشور را به بیگانگان اطلاع دادند. به طوری که در نهایت و برای جبران خسارتهایی که آنها وارد کرده بودند، جانهای بسیاری فدا شدند. خون بیگناهان زیادی ریخته شد و مردم زیادی مجبور شدند تا از خودشان بگذرند تا کشورشان، ایران، سرفراز باقی بماند.
حمید داودآبادی در این کتاب مخاطبان را با زندگی و فعالیتهای آنان آشنا میکند. ما همراه با هر فصل کتاب به برحهای از زندگی آنان سر میزنیم که با فعالیتهای خود، ایران را به خطر انداختند.
در جدول زیر بیوگرافی حمید داودآبادی را مشاهده کنید.
زندگی نامه حمید داودآبادی | |
نام و نام خانوادگی: | حمید داودآبادی |
تاریخ تولد: | 25 مهر 1344 |
محل تولد: | تهران |
حوزه فعالیت: | دفاع مقدس |
افتخارات: | تقریظ سه کتاب از ایشان توسط مقام معظم رهبری، رتبه اول جشنواره مطبوعات 73 و ... |