انسان، موجودی است که برای تأمین نیازهایش به زندگی اجتماعی نیاز دارد. از طرفی، روابط اجتماعی نیز ضرورتاً نیازمند وضع قوانین و مقررات است تا در گرو آن، جامعه بشری قوام و داوم یافته و زمینه امنیت فردی و اجتماعی فراهم گردد. بر پایه این ضرورت، جوامع انسانی در قوانین و مقررات جزایی خود، برای پیشگیری از وقوع جرم به عنوان یک ابزار بازدارنده، مجازات و کیفرهایی را برای مجرم، پیش بینی کرده اند.
دین مقدس اسلام نیز که قوانین و مقررات آن، بر پایه عدالت و کرامت انسانی استوار است، از این قانون مستثنا نیست؛ بلکه در پیشگیری از وقوع جرم، کامل ترین راهکارها را برای حفظ امنیت جامعه بشری ارائه کرده است. یکی از این راهکارها «دیه» است که در قانون جزایی اسلام برای بازداشتن مجرم از ارتکاب جرم، به عنوان یک ابزار باز دارنده گنجانده شده است.
در هرجامعه افرادی پیدا می شوند که با شکستن مرزهای قانونی، جنایاتی را مانند قتل و جرح علیه هم نوعان خود مرتکب می شوند. در میان ملل گذشته، مجازات مجرم در این نوع جنایات، بیشتر جنبه انتقام جویی داشت و کمتر به مسئله دیه به عنوان خون بهای مقتول توجه می شد؛ به همین جهت، گاهی مجازات یک مجرم، منجر به جنگ های طولانی میان قبائل می گردید. اما با ظهور اسلام و پذیرش قانون دیات به عنوان یکی از قوانین جزایی اسلام، تحول عظیمی در آن ایجاد شد. در اسلام، حفظ حیات انسان ها، از اهمیت ویژه ای برخودار است؛ به طوری که مطابق با قرآن کریم، ریختن خون یک انسان بی گناه، با ارزش خون تمام انسان ها برابری می کند. بر همین اساس، اسلام، قانون دیات را به عنوان یکی از مجازات های بازدارنده در راستای حمایت از خانواده مقتول امضاء کرده است. البته نظام دیات در فقه، بسیار گسترده و مسائل متعددی در آن مطرح است، اما بحث برانگیز ترین مسئله که به عنوان یک شبهه از جانب برخی افراد، به نام تبعیض در قلمرو فقه مطرح شده و در گذشته نیز مطرح بوده، مسئله نابرابری دیه زن و مرد است. اهمیت این مسئله، ایجاب می کند که این موضوع از نظر فقهای مذاهب اسلامی به صورت دقیق، مورد ارزیابی قرار گیرد تا به این شبهه پاسخ متقن و مستدل داده شود.
کنگره :
BP195/7/الف3ت7 1390