منصف پس از دو سال دوندگی عازم جبهه می شود . هنوز 6 روزی از آمدنش به جبهه نگذشته که از ناحبه پا مجروح می شود و به خاطر نبود آمبولانس و خطرناک بودن جاده در شب مجبور می شود تا صبح با همین درد کنار بیاید .منصف بعد از مجروحیتش یک سال درخانه می ماند . بعد از یک سال در شرایطی که هنوز پیایش خوب نشده و با وجود 80 ترکش در پا دوباره عازم جبهه می شود و به کار حفاظت مشغول می شود ولی کار حفاظت او را راضی نمی کند و پاسخگوی شوق فراوان او به نبرد نمی شود با هر ترفندی سعی می کند از این کار خلاصی بابد . بالاخره موفق می شودو جز نیروهای تخریت می شود .نیروی تخریب پا و کر قوی می خواهد منصف سعی می کند ضعف از خود نشان ندهد و از مجروحتتش چیزی به نیروها بروز ندهد .در نیروی تخریب بعد از 45 روز آموزش وظیفه گذاشتن و خنثی کردن مین را به عهده می گیرد. بعضی اوقات مجبور می شود به کار قواسی بپردازد آب برای پایش ضرر دارد و دردش را بیشتر می کندو...
این کتاب نمونه ای بارز از عشق انسانی در برابر معبود است . انسانی که به هیچ چیز فکر نمی کند الا رضایت پروردگارش .
شابک دیجیتال :
978-600-03-2610-4
کنگره :
DSR1629 /م716آ3 1388
شابک :
978-964-506--556-8
نظر دیگران //= $contentName ?>
ممنون عالی بود...