همه می دانند که ما جوجه تیغی ها خیلی نزدیک بین هستیم.به همین دلیل وقتی که برای گردش بیرون می رفتیم، مامان از من و خواهر و برادرهایم می خواست که پشت سر هم راه برویم تا همیدیگر را گم نکنیم؛ اما کافی بود یکی از برادرهایم یکدفعه برای تماشای چیزی بایستد که در این موقع بینی من به پشت نفر جلویی می خورد و اینطوری بود که همیشه با بینی باد کرده به خانه بر می گشتم...
دیویی :
دا590ب8545ج 1391