این کتاب با تقسیم مباحث مربوط به انقلاب به سه بخش مباحث نظری، تاریخی و آسیب شناسانه در پس کاوش نظری انقلاب اسلامی ایران است. انقلاب نیز مانند هر پدیده دیگری به نسبت پارادایم پژوهشگران، معنا و وجود متفاوتی پیدا می کند که نگارنده کتاب نیز از این قاعده مستثنی نیست.
بررسی شکل شناختی تحولات سیاسی جهان در قرن بیستم، به ویژه ظهور مارکسیسم در بیش از نیمی از جهان طی این سده، ظاهراً موید تصویری است که بر خارج شدن مضامین مذهبی از کانون توجهات جمعی دلالت دارد آنچنان که از زبان شاخص ترین چهره های سیاسی و فرهنگی این عصر، بارها و بارها دوران پایان کلان روایت ها و مرگ اسطوره ها و معنویت اعلام شد؛ کتاب «انقلاب و فرهنگ سیاسی ایران» با در نظر داشتن این مساله و تأکید بر این نکته که پیروزی انقلاب اسلامی سال 1357 در اساس جریانی به کلی مغایر با روند وقایع جهانی در قرن بیستم به شمار می آید، سامان پذیرفته است.
مؤلف با رویکردی بومی و ملی به مضامین مندرج در فرهنگ سیاسی ایران مراجعه کرده و از منظری کاملا جدید به بازتعریف انقلاب و مؤلفه های سیاسی و اجتماعی موثر در آن میپردازد که می توان از آن به دیالوگ نویسنده با هنجارهای درون گفتمانی انقلاب تعبیر کرد.
این ویژگی که با توجه به دلایل ارائه شده از سوی حمیدرضا اسماعیلی، برآمده از جوهره راستین انقلاب بوده و ضرورتی غیرقابل چشم پوشی نزد کلیه پژوهشگران این حوزه تلقی می شود، عمده ترین خصیصه این کتاب است؛ خصیصه ای که ارزش و اهمیت مضاعفی به کتاب می بخشد و موجب می شود مطالعه آن برای خوانندگان علاقه مند به این عرصه تجربه ای تازه و فرح بخش باشد.
از این رو صرف نظر از هر نوع ارزش گذاری و بحث در جوانب علمی اثر، باید از این جسارت علمی نویسنده و تهوری که در بنیاد نهادن طریقی نو در امر پژوهش از خودش نشان داده تقدیر کرد و این رویه او را ستود ؛ چراکه بی تردید اجتناب از ورود در راه های کوفته و هموار شده پیشینیان که گاه از فرط تکرار به شدت ملال آور و کم ثمر می نماید، حتی اگر منجر به نتایج ناصحیحی بشود هم باز سهم آن در گشایش مسیرهای تازه و ایجاد تحول در روندهای پژوهشی کشور در عرصه تحقیق محفوظ است.