جنگ جنگ تا تربیت 2
ظرفیت ها و ظرافت های تربیتی 2
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب جُنگ جُنگ تا تربیت
برای کسی که مدتی را در فضای کانونها و موسسات فرهنگی تربیتی سپری کرده باشد، «جُنگ» تداعیکنندهی خاطرههای شیرینی است؛ چه در زمانی که متربی بودهایم و چه در دورهی مربیگری و مسئولیتمان در مجموعههای تربیتی.
معمولا در فضای جامعه وقتی کلمهی جُنگ مطرح میشود، بیشتر برنامههای طنز و استندآپکمدی به ذهن میآید ولی این واژه در دایرهالمعارف کانونهای فرهنگی و موسسات تربیتی معنای دیگری دارد. جُنگ، در ادبیات مجموعههای تربیتی، قالبی برای تولید و ارائهی یک برنامهی جذاب و شیرین است که از بخشهای مختلفی تشکیلشده است. مجموعهی این بخشها در کنار هم، یک جُنگ تربیتی را تولید میکنند که در عین سرگرمکننده بودن، میتوانند اثرات تربیتی مفیدی هم داشته باشند. علیرغم کاربرد زیاد این قالب در کانونها و موسسات فرهنگی تربیتی، متأسفانه کمتر دربارهی ظرفیتهای تربیتی و چگونگی اجرای درست این قالب و در نتیجه بهرهمندی از این ظرفیتها صحبت شده است.
پرسش اصلی ما در کتاب جُنگ جُنگ، اثر مرتضی رجایی؛ این است که آیا میتوانیم از این قالب جذاب، برای تولید یک برنامهی موثر در تربیت کودکان و نوجوانان استفاده کنیم یا اینکه قالبهایی مثل جُنگ، تنها جنبه تفریحی و سرگرمی دارند. برای دستیابی به پاسخ این پرسش، باید به دو پرسش دیگر پاسخ دهیم. نخست باید بدانیم که مفهوم دقیق جُنگ چیست و یک جُنگ تربیتی چه ویژگیهایی دارد. سپس به این پرسش پاسخ دهیم که اساسا چرا از قالب جنگ در برنامههای تربیتیمان استفاده میکنیم؛ آیا جُنگ هم مانند دیگر قالبهای تربیتی مثل حلقه رشد، میتواند ظرفیتهای تربیتی داشته باشد یا نه. در پایان و پس از آشنایی با چیستی و چراییِ جنگ، به این پرسش میپردازیم که برنامهی تربیتی طراحی شده با استفاده از این قالب را چگونه باید اجرا کرد تا ظرفیتهای تربیتی آن محقق شود.
اما با توجه به اینکه بسیاری از دستاندرکاران تربیت، جُنگ را «برنامه» میدانند، نه یک «قالب»، لازم است پیش از پرداختن به اصل مطلب، این موضوع بررسی شود. پرسش مشخصی که در بخش نخست این کتاب باید پاسخ بگیرد این است که «جُنگ قالب است یا برنامه؟!»
گزیده کتاب جُنگ جُنگ تا تربیت
در مواجهه با بسیاری از مجموعههای تربیتی، نخستین چیزی که به چشم میآید، برنامههای مجموعه است. میتوان گفت: بستهٔ برنامهها، ویترین هر مجموعه است و متربیان و والدینشان، بیشتر از راه همین برنامهها با مجموعه آشنا میشوند و آن را انتخاب میکنند. این شیوهٔ ارزشیابی مجموعههای تربیتی مخصوص خانوادهها نیست؛ بلکه بسیاری از مسئولان و نهادهای بالادست هم بر پایهٔ گزارشهای مجموعهها از برنامههایشان، آنها را ارزیابی و برای نوع و سطح تعامل با آنها در آینده تصمیمگیری میکنند. مثلا میزان بودجهای که ادارات و سازمانها برای مجموعههای تربیتی در نظر میگیرند، تا حد زیادی وابسته به برنامههایی است که برگزار میکنند.
کمتر پیش میآید که یک مقام مسئول در هنگام ورق زدن کتابچهٔ گزارشیِ یک مجموعه تربیتی یا در هنگام بازدید از مجموعه، این سؤال را مطرح کند که «هدف شما از برگزاری فلان برنامه چیست». همچنین، مدیران و مربیان زیادی نیستند که اگر یکی از مسئولان یا والدین، مشابه این را بپرسد، بتوانند پاسخ درست و دقیقی بدهند. افتخار مدیران و مربیان خیلی از مجموعههای تربیتی این است که در مجموعهشان هم «حلقه» دارند و هم «کارگاه» برگزار میکنند و متربیان در مناسبتهای مختلف «جُنگ» میسازند و هر چند وقت یک بار هم در «اردو» شرکت میکنند. آنها از برگزاری آنچه نام برده شد، اهداف دقیق و مشخصی را دنبال نمیکنند؛ درحالی که در گفتار نخست برایتان توضیح میدهم که بدون در نظر داشتن اهداف تربیتی مشخص، اساسا چیزی به نام برنامهٔ تربیتی پدید نمیآید. پس از این و در گفتار دوم، میکوشم تا برنامهٔ تربیتی را کمی بیشتر به شما بشناسانم.. .