کتاب گوژپشت نتردام، نوشتهی ویکتور هوگو و ترجمهی جواد محیی به رشته تحریر درآمده و در انتشارات پر نیز منتشر شده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. ویکتور هوگو در کنده کاری «کلیسای نوتردام پاریس» با کلمه «ANATKH» مواجه میشود و این گونه میشود که گوژپشت نتردام را مینویسد.
گوژپشت نتردام کتابی است که در سال هزار و هشتصد و بیست و نُه نوسط ویکتور هوگو نویسنده معروف فرانسوی نوشته شده و مقصود نویسنده از نگارش این رمان، اهمیت دادن و خاطر نشان کردن « معماری گوتیک» برای نسل امروز است. در این عصر که اصول جدید «معماری» به جای «معماری گوتیک» استفاده می شود.
ویکتور هوگو در زمان کند و کاو در «کلیسای نوتردام پاریس» با کنده کاری کلمه «ANATKH» روی دیوار مواجه می شود و این گونه می شود که کتاب گوژپشت نتردام را در مورد «سنگ نوشته مزبور» می نویسد.
جهت اطلاع از قیمت کتاب گوژپشت نتردام می توانید به سایت و یا نرم افزار فراکتاب مراجعه کنید و برای خرید نسخه الکترونیک آن از طریق اپلیکیشن فراکتاب اقدام بفرمایید.
در شهر پاریس «اسمرالدا» دختری زیبارو با «بز زیرک» خویش دلربایی می کرد، در این حین «کلود فرولو»، «رئیس شماس های کلیسای نوتردام» پنهانی خاستار او می شود. کلود فرولو تلاش دارد با هم یاری کازیمودو، «ناقوس زن گوژپشت بد شکل نوتردام» آن دختر را بدزدند.
کتاب گوژپشت نتردام در یازده بخش به نگارش درآمده که هر بخش حوادث و موضوعات مخصوص به خود را شامل می شود.
تالار بزرگ، پیر گرنگوار، آقای کاردینال، خواجه ژاک کوپنول– کازیمودو، اسمرالدا.
از چاه به چاله، میدان اعدام، Besos para Golpes، عواقب تعقیب زن زیبا در کوچه های تاریک، گرفتاری های بعدی، کوزه شکسته، شب عروسی.
نتردام، منظره ی پاریس.
نیکوکاران، کلود فرولو، صدای زنگ ها، سگ و صاحب سگ، دنباله ی سرگذشت، کلود فرولو، کراهت در انظار.
راهب سن مارتن، آن به دست این، منهدم خواهد شد.
نظری بی طرفانه به، هیئت قضات قدیم، سوراخ موش، داستان گرده نان، قطره ای اشک برای، جرعه ای آب، پایان داستان کلوچه.
خطر اعتماد به حیوان، هر راهبی، فیلسوف نیست، زنگ های کلیسا، ANATKH آنانگی، دو مرد سیاه پوش، خاصیت ناسزا، در هوای آزاد، راهب بدخو، فایده پنجره های مشرف، به رودخانه.
تبدیل سکه طلا، به برگ خشک، دنباله ی داستان، سکه طلایی که به برگ خشک مبدل شد، پایان داستان، سکه ای که به برگ خشک تبدیل شد، Lasciate ogni Speranza، مادر، سه مرد با سه، قلب متفاوت.
التهاب، گوژپشت، یک چشم، لنگ، مرد کر، سفال و بلور، کلید در سرخ، دنباله ی کلیدِ در سرخ.
افکار عالی گرنگوار، بروید ولگرد شوید، زنده باد شادی، دوست ناشی، پنجره ی روشن باستیل، مشعل زیر سرپوش، ندای یاری شاتوپره.
پاپوش کودک، la creatura Bella Biaco vestita، دانته، عروسی فوبوس، عروسی کازیمودو.
گرنگوار دل به دریا زده، به تعقیب کولی جوان پرداخت. دخترک به همراه بز خود راه کوچه (کوتیلیه) را در پیش گرفت. گرنگوار با خود گفت:
_ چرا که به دنبالش نروم؟
گرنگوار فیلسوف خوش مشرب که تمام کوچه پس کوچههای پاریس را می شناخت متوجه شد، چیزی بهتر از آن نیست که انسان با رؤیاهای دور و دراز خود خوش باشد. گوشهگیری اختیاری از دیگران و قضاوت آزاد درباره ی شخص خود با خیال پردازیهای رنگارنگ حاصل از آن، واقعاً عالمی دارد. در این حال انسان از طرفی خود را مستقل و آزاد و از طرف دیگر مطیع کورکورانه میبیند. گرنگوار از این که بین بردگی و آزادی پرسه می زند غرق شادی بود. او در مرکز تلاقی تمایلات طبیعی بشر قرار گرفته و در جوار وی این تمایلات با اضداد خویش خنثی میشدند. گرنگوار خود را شبیه قبر میدانست که میان آهن رباهای گران بین زمین و آسمان در حال صعود و نزول در میان سمت رأس و سمت قدم معلق است.
اگر «گرنگوار» در حال حاضر زنده میبود، بی گفتگو مقامی بین نویسندگان کلاسیک و رمانتیک میداشت!
صد افسوس که او به مانند انسان های اولیه، عمر طولانی سیصد چهارصد ساله نداشت.
وه که چقدر جای او در دوران ما خالی است!
برای تعقیب رهگذران در کوچه پس کوچه ها مخصوصاً اگر این رهگذران از جنس زن باشند عاملی مساعدتر از بی خانمانی نمی توان یافت. از این رو «گرنگوار» فکورانه به دنبال دخترک کولی که شتاب زنان قدم بر میداشت روان بود.
گاهی دخترک قدم تندتر می کرد و بر او یورتمه کنان به دنبالش دویده از برابر آخرین دکان هایی که تا آن ساعت شب باز بود می گذشتند. «گرنگوار» با خود می گفت:
_ لابد دخترک لانه و کاشانهای دارد. کولی ها آدمهای مهربانی هستند. کسی چه میداند که؟... معلوم نیست «گرنگوار» چرا از جمله ی ناقص اخیر خود لذت میبرد؟
هر چند یک بار سخنانی که بین دکاندارها رد و بدل می شد به گوش وی میرسید و چرت شیرین او را پاره میکرد.
_ اوستا «تی بوفرینل» می دانی هوا چقدر سرد است؟
(گرنگوار این مطلب را از اول زمستان میدانست)
_ بله، مثل این که امسال هم زمستان مثل سه سال پیش سرد خواهد شد. در آن سال قیمت هر بغل هیزم به هشت شاهی رسیده بود.
نسخه ی الکترونیکی کتاب کوژپشت نتردام را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کنید و سپس آن را در کتابخوان فراکتاب مورد مطالعه قرار دهید.
مشخصات کتاب کوژپشت نتردام در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | پر |
نویسنده: | ویکتور هوگو |
مترجم: | جواد محیی |
تعداد صفحه: | 584 |
موضوع: | رمان خارجی |
قالب: | الکترونیک |
نظر دیگران //= $contentName ?>
اگه میشه یه کم تخفیف بدید من پول ندارم کتاب بخرم.همیشه حسرت خریدن کتاب به دلم هست...
سلام خسته نباشید لطفا رمان بینوایان و گوژ پشت نتردام اثر ویکتور هوگو رایگان بذارید... ممنونم واقعا عالیه...
خیلی عالی...
گرون ...
عالی بود...