کتاب صوتی کلود ولگرد نوشتۀ ویکتور هوگو، دربارۀ کارگر فقیری است که او را با نام کلود ولگرد می شناسند. او در اثر فشار بیکاری برای سیرکردن شکم خود و خانواده اش دست به سرقت می زند و به زندان می افتد و در آنجا ناخواسته مرتکب قتل و محکوم به اعدام می شود.
رمان کلود ولگرد (Claude Gueux) دو نیمه دارد. نیمه اول از زبان نویسنده (دانای کل) و نیمه دوم از زبان کلود روایت می شود که بیشتر دربردارنده احساسات، عواطف و ترس های او است.
این اثر بدون حس انسانی و حس روانشناسی فردی است. زندانی، وقتی که به طرف سکوی اعدام می رود، احساس خود را بیان می کند تا به گفته خود، راه فراری بر اضطراب خویش پیدا کند و به این امید نیز که داستانش روزی به کار دیگران آید. کلود به زبان زرگری مخصوص زندان ها توجه نشان می دهد، به کشف نوشته های کنده شده روی دیوارهای سلولش می پردازد و از قبل زمان مرگش را تجسم می کند.
ویکتور هوگو (Victor Hugo)، نه تنها از راه سیاسی بلکه بیشتر از راه هنر به مبارزه پرداخته است، این را با دو کتاب اش به نام های آخرین روز یک محکوم و کلود ولگرد اثبات کرده است، او یک نویسنده متعهد است که سعی کرده شنونده را به فکر فرو دارد. وی اعدام را قتل دیگری معرفی می کند، قتلی قانونی.
هوگو در این رمان، بیش از سایر آثارش بر نقاط ضعف دولت و حکومت خود دست گذاشته است. همه را محکوم کرده و به تازیانه ی انتقاد کشیده است؛ سران مملکت، قضات و وکلا، رؤسا و مدیران، سران مجلس و مسئولین شورا، و حتی پلیس و ارتش همه و همه را مقصر دانسته است.
ویکتور هوگو، شاعر، داستان نویس و نمایشنامه نویس پیرو سبک رومانتیسم فرانسوی است. او به عنوان یکی از بهترین نویسندگان فرانسوی شهرت جهانی دارد. آثار او به بسیاری از اندیشه های سیاسی و هنری رایج در زمان خویش اشاره کرده و بازگو کننده تاریخ معاصر فرانسه است.
در قسمت هایی از کتاب صوتی کلود ولگرد می شنویم:
«این اشخاص اند که در کمال خونسردی و بی اعتنایی و به حکم قانون و مقررات و تشریفات و به خاطر خیر و صلاح عمومی مرا خواهند کشت، آه؛ ای خدای بزرگ!»
«دریغا؛ در این امر به هیچ وجه گناه از شخص من نیست، بلکه از نفس مسموم فردی محکوم به اعدام است که همه چیز را پژمرده و فاسد می سازد.»
کنگره :
PQ۲۵۲۸/ک۸ ۱۳۸۹